لا اُبالی- شعری از شهاب‌الدین شیخی از کتاب «بعد از شب بخیر‌های تو، من نمی‌خوابم»

Shahabaddin sheikhi
Shahabaddin sheikhi
1.3 هزار بار بازدید - 13 سال پیش - از لای هیچ ذکر اللهی
از لای هیچ ذکر اللهی نیافتاده ام. الا
لالای لا ابالی‌ تو‌ام....
از لای سطرهای‌ هیچ کتابی
مسطورم و مستوری
مست الا لای لا ابالی‌های تو ام
با تو هم توأم..لالایی..لالای.. لای، لاابالیم...رنج قالی‌ام....نقش بی‌حالی‌ام..تمام جیب خالی‌ام...
لا ابالی من....
لا ابالی تو.. لا به لابه لای لب‌هایت
بسته‌ام دخیل و دخل و خرج شعرهایم را به تو که نان نمی‌شود
برایت...
به غایت...
که ما اتفاقا هیچ چیز نداشتیم
اما نان داشتیم
من برایت لاابالانه نان می‌شوم..
آب می‌شوم....
آب..آه.. آب....نمی‌آید..
ماه نمی‌آید قطار نمی‌آید..
نمی‌آید.. دیگر من مرد هم نمی‌شوم برایت...
قالی به اضافه‌ی هرچه لااُبالی تمامی لیالی بی لای موهایت..
لا لا..لا للی لای لا...پیاده پیمای لاله زار.. دختر خیابان بهار..
تهران به هزار مقصد بی دیار...
من مرد نمی شوم..
آسمانی که از همه‌ی ستاره‌هایش دلگیر..
درگیر لای لالایی تو ام.. لا ابالی‌ توام...

شین-شین
13 مارس 2012
13 سال پیش در تاریخ 1390/12/27 منتشر شده است.
1,319 بـار بازدید شده
... بیشتر