سریال گودال قسمت ۱۹۶

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
5.4 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - سریال گودال قسمت 196 دوبله
سریال گودال قسمت 196 دوبله فارسی آدرس کانال مشکی ترکی https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UCmu9... لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال روزگارانی در چوکوروا، فصل اول. ییلماز با چه کسی ازدواج می‌کند؟ زلیخا می‌میرد؟ https://youtu.be/UhgoFtXMExk داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی می‌کنند؟ عاقبت شیرین چه می‌شود؟ https://youtu.be/PABScOevTfU داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان می‌آید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟ https://youtu.be/canJbyG5KkQ داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل دوم. یاماچ ادریس را می‌کشد یا ادریس یاماچ را؟ رئیس بعدی گودال کیست؟ https://youtu.be/aUroFMuLtdQ یوجل به یاد می آورد که بعد از از دست دادن پدر و مادرش و وقتی اواره ی کوچه و خیابان شده بوده با چتو آشنا می شود و چتو به او کمک می کند. علیچو بالاخره تصویر بال های کنار اسکله را که قبلا دیده بوده را به یاد می آورد و آدرسش را پیدا می کند اما وقتی به خود می آید کسی دور و برش نیست و همه همراه یاماچ که حالش بد شده بوده به بیمارستان رفته اند. وارتلو و ساواش همراه افرادشان در زندان هستند. ساواش با نفرت به او می گوید همین که آزاد بشود حساب او را خواهد رسید. شخص دیگری که در زندان است به وارتلو می گوید: «این ساواش از کورتولوش هاست. پشتش به داداشش آذر گرمه. ما ادریس بابا رو میشناسیم اون قوانین و مقررات حالیشه ولی اینا تو کار موادن و هرکاری از دستشون برمیاد. آذر ممکنه بلای جونتون بشه! » اما وارتلو ترسی ندارد! یوجل، آکشین را که نیمه جان است را به همان اسکله که مادرش خود را به آب انداخته بوده می برد و او را دقیقا وسط دو بال نقاشی شده روی زمین می گذارد. همان موقع هم رمزی به او زنگ می زند و می گوید که کوچوالی ها در حال امدن به ان سمت هستند و یاماچ تنها در بیمارستان مانده است. رمزی سراغ یاماچ می رود و یاماچ با اینکه چشمانش باز است کاری نمی تواند بکند و رمزی او را به زیرزمین بیمارستان می برد. جومالی و جلاسون، ادریس و علیچو و بقیه خود را به اسکله می رسانند. جومالی جلوتر از همه سراغ آکشین می رود و مدام او را صدا می زند و نوازشش می کند اما دیگر خیلی دیر شده است. او با چشمان اشک آلود به سمت جلاسون برمی گردد و جلاسون با گریه سراغ آکشین می رود و او را در آغوش می گیرد. ادریس و بقیه هم با غم زیادی این صحنه را تماشا می کنند و گریه می کنند. علیچو با ناباوری به این صحنه خیره می شود و به یاد می آورد او بوده که همه چیز را درمورد کوچوالی ها به یوجل گفته و پشت سر هم خودش را سرزنش می کند. ساعتی گذشته و جلاسون قصد ندارد آکشین را رها کند. مکه جلو می رود تا او را ارام کند. کمی بعد جلاسون بلند می شود اسلحه اش را به سمت سرش می گیرد که مکه جلوی او را می گیرد. جلاسون با ناامیدی روی زمین می نشیند و فریادی از ته دل می کشد. یوجل رو به یاماچ می گوید که انگشترش را پس بدهد. یاماچ می گوید انگشتر را روی جنازه او خواهد گذاشت! یوجل می گوید :«نمیدونم تا کی میتونی طاقت بیاری و مرگ عزیزانت رو تماشا کنی ولی الان برو سراغ مامان و بابات و بغلشون کن تا فرصتشو از دست ندادی! » وارتلو و ساواش و افرادشان از زندان آزاد می شوند. ساواش وارتلو را صدا می زند و به سمتش چاقو می گیرد و او را به گوشه ای می برد. مدد که این صحنه را دیده انها را تعقیب می کند و درست وقتی ساواش قصد چاقو زدن به وارتلو را دارد، مدد چاقوی خودش را به سمت وارتلو می اندازد و وارتلو، جلوی ساواش را می گیرد و با اینکه به راحتی می تواند ساواش را بکشد این کار را نمی کند و ساواش فرار می کند. همان موقع فرهاد رو به آن دو می گوید: «چون گوشیتون خاموش بوده به من پیام دادن. خبر خیلی بده! » و همراه هم به قبرستان می روند و وارتلو ناباورانه به این صحنه خیره می شود. یاماچ از بیمارستان مرخص شده و از متین و کمال می پرسد که آکشین را پیدا کرده اند یا نه؟ متین با غم زیادی به او خیره می شود و بعد هم همگی به قبرستان می روند. یاماچ از دور به خاک سپردن آکشین را تماشا می کند و با غم زیادی به فکر فرو می رود. یوجل وقتی نوجوان بوده، به گودال می رود و وقتی ادریس را در تشییع جنازه ای می بیند به سمتش اسلحه می گیرد تا انتقامش را بگیرد اما بچه ای در جمع او را می بیند و فریاد می زند که باعث می شود یوجل فرار کند و بقیه هم به دنبال او بیفتند. یوجل گوشه ای پنهان می شود و بعد به سمت افراد گودال می رود و وانمود می کند که کسی که دنبالش هستند از طرفی دیگر رفته است. آنها از او می خواهند تا خالکوبی اش را نشان بدهد و یوجل هم که از قبل خالکوبی را با جوهر کشیده بوده ان را نشان می دهد و قسر در می رود. کمی بعد چتو پیش یوجل
4 سال پیش در تاریخ 1399/09/05 منتشر شده است.
5,429 بـار بازدید شده
... بیشتر