فیلم کامل قسمت نهم (دست زور)حمید محمدی نصرآبادی زندگی پس از زندگی- 1401/01/21

نصرآبادنیوز
نصرآبادنیوز
835 بار بازدید - 2 سال پیش - بنام خدا زندگی پس از
بنام خدا زندگی پس از زندگی - 21 فروردین تجربه گر: حمید محمدی نصرآبادی یک شنبه 21 فروردین 1401 ------------- به گزارش نصرآبادنیوز، فصل سوم برنامه «زندگی پس از زندگی»، ماه رمضان ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه چهار سیما رفته است. هر فصل از این برنامه در ۳۳ قسمت ۹۰ دقیقه‌ای به تهیه‌کنندگی و اجرای عباس موزون در گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما تولید شده است. تاکنون دو فصل از «زندگی پس از زندگی» در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ در ایام ماه مبارک پیش از افطار پخش شده است. «زندگی پس از زندگی» برنامه‌ای گفتگو محور از شبکه چهارسیماست که روایت‌گر بیان تجربیات مرگ موقت افرادی است که در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم قرار گرفته‌اند. در این برنامه با تجربه‌گران مرگ موقت از نقاط مختلف کشور طی ۴ سال پژوهش، گفتگو و مصاحبه حضوری انجام شده است. ------------- **بیوگرافی حمید محمدی نصرآبادی** نامش حمید محمدی نصرآبادی است. سن او ۴۷ سال و اهل نصرآباد جرقویه از توابع اصفهان ( در جنوب شرقی شهر اصفهان) می‌باشد. دو فرزند دارد و تحصیلاتش کارشناسی ادبیات فارسی می‌باشد. شغل وی دبیر آموزش و پرورش است. ------------- **شرح ماجرای مرگ موقت حمید محمدی نصرآبادی** یازدهم اردیبهشت ۱۳۷۸ وی تصادف می‌کند اون سال مصادف با سیزدهم محرم . همزمان با عزاداری بود. قبل از آن و حدود ده روز قبلش، برای وی یک حس عجیب در وجود او پیدا می‌شود. در آن زمان وی آرایشگر بود. و شغل پدر وی هم همین بود. روز جمعه در آرایشگاه روز شلوغی برای حمید بود. روز بعدش هم قرار بود به دانشگاه برود. ترم هشتم کارشناسی رشته ادبیات فارسی بود. کلاس های شنبه را نمی‌رفت و استادها به دوستش پیغام داده بودند که به کلاس بیاید. دو برادر حمید در اصفهان مغازه میوه فروشی داشتند . کلاس صبح شنبه حمید ساعت هشت بود. دانشگاه وی شهرکرد بود. و میخواست با برادرانش برود. آن شب حمید دلش نمی‌خواست برود. گریه می‌کند و حس عجیبی داشت. به دلش افتاده بود که یک اتفاقی می افتد به هر حال با برادرانش به خانه‌ آن‌ها می رود. تا شب را بخوابد و صبح به دانشگاه برود. ولی حمید آن شب خوابش نمی‌برد. هر کاری می‌کند خوابش نمی‌برد. یکی از برادرانش صبح زود حمید را بیدار می‌کند ولی حمید به خاطر کم خوابی، حوصله رفتن به دانشگاه را ندارد. ولی با بی حوصلگی صبح را بیدار می شود و بعد از خوردن سیب، رهسپار می‌شود. بعد از عوض کردن دو تاکسی به ترمینال مسافربری می‌رسد. هوا نه روشن بود و نه تاریک. صف شهرکرد را در ترمینال می‌بیند که بیشترین مسافر را دارد و خیلی صف شلوغی بود. نه مینی‌بوسی بود و نه اتوبوس. بعد از اینکه این صف را می‌بیند، تصمیم می‌گیرد به خانه برگردد. در کنار ترمینال یک پل هوایی وجود داشت . در اینجا حمید فقط پل هوایی را به یاد دارد و دیگر هیچ چیز یادش نمی‌آید. برای حمید جالب بود که در طی چهار سال رفتن به دانشگاه، هیچ وقت با تاکسی نمی رفت. بعد از پل هوایی اولین چیزی که به یادش می‌آید این بود که در یک سواری بوده است که در حال رفتن به دانشگاه بوده است که ۱۵کیلومتر از اصفهان دور شده است. حمید بعد از ۲۲ سال هنوز نمی داند که چگونه سوار ماشین شده است. با خودش می گوید اینجا من چه می کنم ؟ این ماشین چیست؟ وقتی به یاد می آورد که نزدیک زندان فلاورجان اصفهان بوده است. زندان را که می‌بیند متوجه می‌شود که مسافر تاکسی به سمت دانشگاه است. و باز هم نمی‌داند که چگونه سوار این ماشین شده است. یک لحظه حمید متوجه چیزی می شود یک لحظه راننده را می‌بیند این راننده نبود بلکه حضرت عزرائیل بود . بله او ملک الموت بود. با یک بلخند بامعنایی به حمید می‌زند . حمید آماده رفتن به آن دنیا نبود. ترسیده بود که جانش را بگیرد. از صندلی عقب صورت وحشتناک و لبخند بامعنای وی را می‌بیند. از او استنباط می‌کند که باید برود و ناخودآگاه با زبون خودمانی می‌گوید بیا برویم حمید چشمانش را می‌بند و خودش را به خواب می‌زند که اگر ملک‌الموت جانش را بگیرد حمید این صحنه‌ها را نبیند. صورت ظاهری وی بین سیاه و قهوه‌ای بود. حمید همچنان می‌ترسد. و هنوز بعد از چندین سال علت ترس ناگهانی را نمی‌داند. در فولادشهر اصفهان، ناگهان حمید خود را جلوی ماشین می‌بیند. که شخصی دیگری هم در همان ماشین نشسته‌است. زاویه دید حمید به صورت مایل و ۴۵درجه ماشین در حال حرکت را می‌بیند. بعضی وقت‌ها حمید می‌گوید بعد از دیدن عزرائیل شاید مرده باشد وقتی تصادف اتفاق می‌افتد در زرین شهر این صحنه رخ می‌دهد. آقای چیت ساز همراه وی بوده است. وی در بیمارستان تعریف می‌کند که حمید تو می دانستی که ما تصادف می‌کنیم . تو خبر داشتی. تو مدام به راننده می‌گفتی یواش برو.. تو قاتل جان ما هستی «پایگاه خبری نصرآبادنیوز» رسانه اینترنتی شهر نصرآبادجرقویه .
2 سال پیش در تاریخ 1401/01/22 منتشر شده است.
835 بـار بازدید شده
... بیشتر