پارت نود و نهم رمان نوازش

Admin aparat~ovinfn
1.1 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - پارت نود و نهم رمان
پارت نود و نهم رمان نوازش لب زدم _بچه ها میشه تنهام بزارین... یکم به هم نگاه کردن و بعد چند دیقه از صدای پاشون فهمیدم رفتن... دستمو روی قبر سردش گذاشتم.. متین...نمیخوای پاشی.....نمیخوای بعد سه ماه نیکاتو ببینی...سه ماهه که صداتو نشنیدم...دلم واسه چشات تنگ شده...دارم اتیش میگیرم....پاشو بگو همه اینا دروغه...یادته باهم خونه رویاهامونو میساختیم...یادته میگفتی اگه بچه دار بشیم اسمشو میزاریم اوین....اوین یعنی عشق...عشق منو تو...متین من بدون تو چیکار کنم....کاش میشد برگردیم عقب...اصلا...اصلا نمیومدم تو زندگیت...اگه من نبودم این اتفاقا نمیفتاد....اگه من نبودم الان نفس میکشیدی....متین دیگ نمیخوام پیشم باشی...مال من باشی...فقط میخوان باشی...همین.... همه جا تاریک بود...کم کم قبرستون خلوت میشد.... بارون نم نم میریخت رو صورتم... سرمو ‌گذاشتم رو قبر.... متین....میشنوی صدامو...کاش پامیشدی...اشکامو پاک میکردی...بغلم میکردی....بهت میگفتم چقد دوست دارم.... هوا خیلی سرد بود ولی نمیخواستم پاشم.... چشام داشت گرم میشد.... میشه فردا پاشم متین پیشم باشه... شایدم من برم پیشش:) نمیدونم.... چشامو بستم و خودمو رو قبر زندگیم رها کردم......... هیشکی نمیفهمه منو مثل یه رازم این من بی تورو ببین شکل جنازم تا کی واسه اومدنت قصه بسازم این همه دست و پا زدم حیفه ببازم گرفته دلم پشت جفت چشام خیس کجا برم که هیشکی منتظرم نیست دلم میخواد باز اسممو بشنوم از لبات تو بشو ستاره من آسمون شم برات آره که کل جونم فدات بیا کل جونم برات بیا خونه شهر پر گرگ درندس هیشکی نمیفهمه منو مثل یه رازم این من بی تورو ببین شکل جنازم تا کی واسه اومدنت قصه بسازم این همه دست و پا زدم حیفه ببازم هیشکی نمیفهمه منو مثل یه رازم این من بی تورو ببین شکل جنازم تا کی واسه اومدنت قصه بسازم این همه دست و پا زدم حیفه ببازم #مهدیس مرگ متین...اتفاقی که برای رضا افتاد هممونو داغون کرد... عذاب وجدان دیوونم میکرد... من مسبب حال رضام‌... یک ماه گذشته و هرروز حالش بدتر از قبل میشه... دکترا تقریبا ناامید شدن....
3 سال پیش در تاریخ 1400/03/06 منتشر شده است.
1,188 بـار بازدید شده
... بیشتر