فرنگیس حیدر پور شیرزن کرمانشاهی در رسانه ها
2.9 هزار بار بازدید -
4 سال پیش
-
کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، میپردازد. رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک غرب گیلان زندگی میکند، رفتارش پر ابهتتر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد. فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمیرفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که در طی سالیان جنگ بر وی گذشته است.
در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد.
کتاب فرنگیس در 12 فصل تنظیم شده که با یک مقدمه شروع میشود و پایان بخش آن «کلام آخر» است. فصل اول به دوران کودکی راوی میپردازد که در آن از جنگ و پیامدهای آن خبری نیست اما سایه فقر و محرومیت در جایی که فرنگیس و خانوادهاش زندگی میکنند به خوبی مشهود است. او در این فصل ماجرایی را تعریف میکند که قرار بوده به رغم مخالف خود به عقد یک مرد عراقی در شهر خانقین درآید که با دخالت گرگینخان، از بزرگان فامیل از اتفاق ناخواسته پیشگیری میشود.
در فصل دوم، خواستگاری از روستای مجاور، گورسفید برای فرنگیس میآید که این بار ازدواج صورت میگیرد و او با مردی به نام علیمردان زندگی مشترکی را شروع میکند. فصل بعدی نشان میدهد این زن و شوهر جوان زندگی نسبتا خوشی را آغاز میکنند اما در ادامه که شرح آن در فصل چهارم آمده، اول زندگی مشترک این زوج جوان با آغاز جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران هم زمان شده و نیروهای متجاوز عراقی خیلی زود از مرزها گذشته و به روستای آنها نزدیک میشوند.
گروهی از مردهای روستا برای مقابله با دشمن به خط مقدم میروند و گروهی دیگر که برای سراغ گرفتن از آنها راهی میشوند همگی به شهادت میرسند. زنان و مردان باقی مانده در روستا به کوههای اطراف پناه میبرند و به این صورت صحنههای دهشتناک جنگ و مقاومت و حماسه آفرینی زنان و مردان غیور مناطق مرزی از جمله خطه گیلانغرب به ویژه فرنگیس و خانوادهاش یکی پس از دیگری خود را نشان میدهد. فرنگیس در یکی از این صحنهها و هنگامی که از پناهگاهی در کوههای اطراف روستا به خانه برگشته تا آذوقه بردارد، در بازگشت با 2 سرباز عراقی مواجه میشود که یکی از آنها را با تبر میکشد و دیگری را اسیر میکند.
در فصلهای بعدی کتاب، دوران آوارگی فرنگیس و خانوادهاش و دیگر ساکنان روستاهای مناطق مرزی روایت میشود که چندین بار محل اسکان خود را تغییر میدهند. بارها به روستا باز میگردند اما هر بار با بمبارانهای بیوقفه دشمن مواجه شده و تعدادی شهید و مجروح میشوند. تعدادی از اعضای خانواده فرنگیس هم در این وقایع شهید و مجروح میشوند. علاوه بر بمبارانهای دشمن، برخورد کودکان و نوجوانان و اهالی روستاها با مین هم بارها حادثهساز میشود. با توجه به موقعیت جغرافیایی محل سکونت فرنگیس و خانوادهاش، او صحنههایی از دوران دفاع مقدس را روایت میکند که جزو وقایع اصلی جنگ در آن دوران محسوب میشدند. از جمله بمبارانهای بیوقفه روستاهای اطراف گیلان غرب، حمله منافقین به اسلام آباد و عملیات مرصاد و دیگر وقایعی که جزو حوادث فراموش نشدنی آن دوران هستند؛ همچون سفر مقام معظم رهبری به استان کرمانشاه که در آن سفر مقام معظم رهبری به شهر گیلان غرب هم میروند و فرنگیس موفق میشود با رهبر معظم انقلاب دیدار کند.
4 سال پیش
در تاریخ 1399/07/12 منتشر شده
است.
2,969
بـار بازدید شده