انسان، در جایگاه یک فرمانروا، یا موجودی فرو رفته در تاریکی خویش: عباس مؤذن

عباس مؤذن
عباس مؤذن
11 بار بازدید - پارسال - نگاهی به رمان «ناتوردشت» دیوید
نگاهی به رمان «ناتوردشت» دیوید سالینجر: همه‌چیز تغییر می‌کند، الا خودِ «تغییر»! اما «هولدن» توانایی پذیرش تغییرات زندگی خود را نیاموخته‌ است و علی‌رغم مطالعات زیادی که داشت، با یک ناکامی، دچار تضادهای درونی شده و همین شکست است که باعث می شود تا در یک مرکز روانکاوی بستری شود.قهرمان داستان دچار بدبینی و تنفر، شک، بی‌حسی عاطفی، بی‌حوصلگی و... است. او تاریکی را دوست دارد و بیشتر کارهای خود را در تاریکی شب انجام می‌دهد. از مدرسه اخراج می‌شود و نمی‌داند که زندگی بدون رنج، مصیبت و گرفتاری و حتی ملال، معنای خود را از دست می‌دهد. زندگی را باید با تمامی مصیبت‌هایش پذیرفت و در آغوش گرفت. اما وقتی «جهنم تو دیگران باشند» پس ناچار می‌شوی روند زندگی‌ات را به سوی آینده‌ای امیدبخش، غیر ممکن کنی. آیا به رساتی واقعیتِ «هستی» و «بودن» همین است که هست؟ آیا انسانی که معجزه این هستی است، چه بخواهد و چه نخواهد زندگی را باید با همه‌ی رنج‌ها و مصیبت‌هایش بپذیرد؟! آیا حقیقتا ما ناخواسته به این زندگی پرتاب شده‌ایم؟ اگر روزگاری انسان بیاد بیاورد که خداوند پیش از آفریدنش، از او حکم «بلی» گرفته است، جز او به کدام مخلوق باید پناه جست؟ انسان موظف است تا در برابر واقعیت‌های تلخ، تجزیه و تحلیلی درست از خود نشان دهد زیرا ما به اندازه جبری که در تنگناهای زندگی خود بهانه می آوریم، از اختیار نیز برخورداریم و اختیار، یعن پذیرش مسئولیت! گرچه بیرون از خویش، سرما و ناجوانمردی وجود دارد، اما جز پناه‌ بردن به شعور و ذات مطلق و واحد هستی چاره‌ای نیست. قهرمان داستان بر لبه‌ی پرتگاهِ این دنیای پر از فریب و دروغ ایستاده و از کودکان معصوم دنیا نگهبانی کند تا از سقوط آن‌ها در ورطه‌ی انحراف جلوگیری کند؛ بی‌خبر از آنکه دیری‌ست خود در این ژرفنا سقوط کرده است. در حقیقت ما از دریچه‌‌ ذهنِ هولدن به اعماق و سرانجام این جامعه که چیزی جز پوچیِ نَفْسِ انسان نیست، نگاه می کنیم. در نهایت، قهرمان رمان ناتور دشت، به جای فرار از خودش، مانند اردک‌هایی که در سرمای زمستان به لانه‌های خود پناه می‌برند، یا همچون ماهی‌های استخری که در برابر سرمای آب‌های یخ‌زده به اعماق آب فرو می‌روند، هولدن نیز از آسیب شرارت‌های دنیای واقعی به درون ذهن خود و خانه‌ی والدینش پناه می‌برد...
پارسال در تاریخ 1402/03/27 منتشر شده است.
11 بـار بازدید شده
... بیشتر