ادیت محسن ابراهیم زاده (گپ مهم)

سلام! حالتون چطوره ؟! دلم براتون تنگ شده بود خب من چند مدت نبودم ولی ببخشید جبران می کنم عاقا من دیشب که چه عرض کنم امروز صبح خواب محسن رو دیدم آنقدر من شمارو دوست دارم که وقتی با محسن حرف زدم اسم همتون رو بهش گفتم (ببینید چقدر دوستون دارم) خب الان خواب ام رو تعریف می کنم ساعت ۱۰ صبح خالم گفت پاشو من بیدار شدم ولی دوباره خوابیدم این خواب رو دیدم و ساعت ۱۰:۵۶ بیدار شدم خب خوابم رو می خوام تعریف کنم من و خالم ته کنسرت بودیم انقدر حرف زدیم نفهمیدم کنسرت کیه یه لحظه نگاه خواننده کردم دیدم محسنه یه قوربون صدقش رفتم اومدم شروع کنم به حرف زدن که تازه فهمیدم عاقا اون خواننده محسنه رقیه تو توی کنسرت محسن هستی یه لحظه جیغ زدم محسن دورت بگردم همه ساکت بودن محسن نگاهی به من کرد خندید گفت چه صدات بلنده من از رو صندلی ها با پا می رفتم برسم ردیف جلو خداروشکر یه خانواده با شعور گذاشتن من بشینم بعد خیلی عجیب بود ردیف VIP رو استیج بود طوری سالن ساکت بود که نگو بعد وسط اجرا محسن خواست بره دستش رو بسوزه من رفتم همش حرف می زدم فک ام درد گرفت خلاصه به محسن گفتم بیا آپارات بعد اسم تک تک تون رو گفتم اونم می خندید خداروشکر هیچ فنی دورش نبود محمود همه رو استیج داشت حرکات موزون انجام میداد () بعد محسن داشت حرکت می کرد من گفتم وایسا یهو بازوش رو گرفتم اونم ناراحت شد بازوش رو کشید(عاقا فحش ندید تو خواب بوده) بعد که رفت دستاشو بشوره انگار تو خونش بودیم همین بود خواب من منتظر بودم با محسن عکس بگیرم که خالم از خواب بیدارم کرد وسطش که داشت آهنگ گندمی رو می خوند تو خواب گفتم خدایا شکرت که دیگه ایندفعه محسن رو واقعی دیدم خواب نیست(وی نمی دانستم خوابه هههققق) ولی دقت کردید تو خواب همه چیز رو حس می کنی دیدن محسن حس خوبی داشت خدایی چرا یه کسی مثل زینب باید ۴۰۰ تا عکس با محسن داشته باشه اونوقت من فقط بخاطر خواب محسن از شوق گریه کنم . (﹏) خب بگذریم ولی خواب خوبی بود نظرتون رو بگید دوست داشتید بازنشر کنید عاشق ماشقتونم

• #متفرقه
• #محسن_ابراهیم_زاده
• #عشق
• #خواب
• #دوست_دارم