71 ترجيع بند نجات سيد رشتي در شب برفي

12 بار بازدید - 8 ماه پیش - 71 ترجيع بند نجات سيد
71 ترجيع بند نجات سيد رشتي در شب برفي شاعر معاصر عباس عظیمی مورچه خورتی تخلص به مهجور www.azimi10.blogfa.com شرح ایخ حكایت در کتاب کلیا مفاتیح لجنان می باشد بند 1 شب بود و ابر تیره و باران همره قافله بودم یاران ناگهان راه خود نمودم گم قافله رفت و مخ شدم حیران برف باردید از سماء کم کم مخ شدم مضطرب گهی حیران بردلم وحشت فزون آمد96 گریه کردم از غم هجران متوسگ شدم به حجت حق رهبر مسلمیخ امام زمان رو نمودم بقبله با زاري با تضرع بدرگه یزدان گفتم اي کردگار بی همتا مخ آزرده از الم برهان جز تو یارب کسی مرایاري نكند موقع گرفتاري بارلها ن ربر ایخ مضطر که ندارند غیر تو یاور بند 2 ناگهان باغی از قضا دیدم باغبانی چه با صفا دیدم بر درختان بیگ خود میزد97 برلبش ذکري از خدا دیدم گفت بر مخ که هستی در ایخ صحرا مضطرب چهره شما دیدم گفتم از قافله عقب ماندم از رفیقان خودم جدا دیدم پاسخم گفت بخوان تو نافله ها قلب پاکت چو با صفا دیدم گفتم اي باغبان با تقوي از شما حرف پر بها دیدم ذکر دی ر مرا بنما تعلیم چون محبت مخ از شما دیدم گفت غافگ مشو ز عاشورا چون ز ذکرش ره رجا دیدم جامعه روح بخش جان باشد دل و جان را از او صفا دیدم98 آن زیارت بخوان تو با اخلاص حاجتت را از او روا دیدم گفت ویش بسی موثر بود اشك شوق از دو دیدها دیدم از قضا هر دو خاطرم آمد خواندم و دل ز غم رها دیدم گفتم اي باغبان با تقوي هردو راخواندم و صفا دیدم گفت اي سید نكو سیما جامعه خوان بعد عاشورا نافله هم بخوان حد مقدور تا مقرب شوي بنزد خدا گفتم اي باغبان گرفتارم شب برفی دچار آزارم می توانی مرا کنی یاري99 سید با نصب مخ زارم باغبان را الاغی بود چون اسب از زرن ی چو اسب رهوارم گفت بنشیخ به پشت مرکب مخ سید با حیا و دیندارم بنشستم به پست مرکب او تند راند و رهان ز آزارم برساندم به قافله زودي شاد و خرم نمود افكارم ناگهان شد جدا ز مخ ناگه گشت غائب زچشم بیدارم ناگهان عقگ مخ بجوش آمد همچو بلبگ در خروش آمد گفت نشناختی که بود یارت ساعتی گشته بود غمخوارت100 وقتی اعجاز شاعر (مهجور) بسته گردد چشم بیدارت نشناسی چو سید رشتی منجی خویش با دل زارت
8 ماه پیش در تاریخ 1402/10/13 منتشر شده است.
12 بـار بازدید شده
... بیشتر