حکایت دوستی خرس به همراه شرح و تفسیر | مثنوی معنوی مولانا - دفتر دوم
151 بار بازدید -
5 ماه پیش
-
حکایت خرس و آن ابله
حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود (دوستی خاله خرسه)
.
مردی زورمند در راهی میرفت که دید اژدهایی خرسی شکار کرده و میخواهدآن را بخورد. مرد با شجاعت تمام اژدها را کشت و خرس را از دست او نجات داد. خرس پس ازین جوانمردی به مرد انس گرفته و در پی او روان میشود. مرد راهی طولانی را طی میکند و در آخر خسته و کوفته جایی اتراق میکند و به خواب میرود. خرس هم به مراقبت از او مشغول میشود. درین حین مردی دانا این وضع را میبیند و آن مرد دلاور را بیدار میکند و میگوید: این خرس کیست؟! مواظب او باش و بر لطف او اعتماد نکن که عاقبت خوشی ندارد.
اما آن دلاور ساده لوح ازین حرف میرنجد و میگوید حتما حسادت میکنی و نمیتوانی این دوستی را ببینی. مرد خیرخواه دید سخنانش تاثیری ندارد پس راه خود پیش گرفت و رفت.آن دلاور باز به خواب رفت و خرس به مراقبت از او پرداخت. پس از مدتی چند مگس به صورت مرد مینشیند و او را میآزارد. خرس برای خدمت و دوستی به مرد، سنگی بزرگ بر میدارد تا به مگسها بکوبد و دلاور را نجات دهد. سنگ را بالای سر خود برده و محکم به صورت او میکوبد و هلاکش میکند.
مقصود مولانا ازین حکایت بیان دوستی احمقانه است که در واقع همان دشمنی است.
.
برش های کلیدی داستان:
.
00:20 - چگونگی دوستی مرد دلاور با خرس
01:11 - پند رهگذر به مرد دلاور
03:39 - واکنش مرد به اصرار و دلسوزی رهگذر
04:01 - عاقبت دوستی خاله خرسه
04:42 - شرح و تفسیر
04:49 - اشاره به داستان مرد خفته و مار
05:29 - مهمترین اصل در روابط انسانی از دید مولوی
06:51 - اژدها نماد چیست؟
06:55 - خرس نماد چیست؟
06:59 - مرد دلاور نماد چه کسانی است؟
07:10 - رهگذر نماد چیست؟
07:29 - چگونه دریابیم ندایی خیر است یا شر؟
.
اگر از تماشای ویدئو لذت بردید، لطفا لایک کنید و نظرتون رو ثبت کنید، حتی با یه استیکر.
با کمال میل پذیرای انتقادات محترمانه و سازنده شما هستم.
5 ماه پیش
در تاریخ 1402/12/17 منتشر شده
است.
151
بـار بازدید شده