بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

Hossein
Hossein
730 بار بازدید - پارسال - گداخت جان که شود کارِ
گداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد بسوختیم در این آرزویِ خام و نشد به لابه گفت شبی میرِ مجلسِ تو شوم شدم به رغبتِ خویشش کمین غلام و نشد پیام داد که خواهم نشست با رندان بشد به رندی و دُردی کشیم نام و نشد رواست در بَر اگر می‌تَپَد کبوترِ دل که دید در رهِ خود تاب و پیچِ دام و نشد بدان هوس که به مستی ببوسم آن لبِ لعل چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد به کویِ عشق مَنِه بی‌دلیلِ راه، قدم که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد فغان که در طلبِ گنج نامهٔ مقصود شدم خرابِ جهانی ز غم تمام و نشد دریغ و درد که در جست و جوی گنجِ حضور بسی شدم به گدایی بَرِ کِرام و نشد هزار حیله برانگیخت حافظ از سرِ فکر در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد
پارسال در تاریخ 1402/04/07 منتشر شده است.
730 بـار بازدید شده
... بیشتر