حکایت احمد خضرویه و کودک حلوافروش و طلبکاران | مثنوی معنوی مولانا - دفتر دوم
317 بار بازدید -
11 ماه پیش
-
در این ویدئو، با ما
در این ویدئو، با ما به یک سفر عمیق و پرمعنا به دنیای مثنوی معنوی مولانا، این شاعر عارف بزرگ از دفتر دوم خواهیم داشت و با حکایتی خیره کننده آشنا خواهیم شد.
.
این حکایت یکی از گوهرهای ناب این اثر فرهنگی است که ما را به عمق معنویت و فلسفه مولانا هدایت میکند. در این ویدئو، به دقت به این حکایت پرداخته و تفسیرهایی را برای شما ارائه میدهیم.
.
آیا شما نیز عاشق شعر و ادبیات مولوی هستید؟ آیا تا کنون این حکایت را شنیدهاید؟ با ما همراه شوید تا در این سفر عمیق به زیباییها و مفاهیم عمیق مثنوی معنوی غرق شویم.
.
حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق
شیخی بود که در جوانمردی نام آور و مشهور بود. او به خاطرِ آنکه اهلِ سخاوت و جوانمردی بود همواره بدهکار بود.
سالها بدینسان گذشت تا اینکه شیخ دیگر پیر و فرتوت گشت و در بستر افتاد. مردم از بیم اینکه طلب شان پایمان شود، به دیدار وی در خانقاه رفتند.
و اما ببینید و بشنوید ادامه حکایت را...
.
برش های کلیدی حکایت:
06:31 - شرح و تفسیر
06:36 - اشاره به داستان فرار باز پادشاه
06:49 - علت به دل افتادن انجام یک کار نیک
07:30 - راه گشوده شدن درهای معرفت الهی
07:45 - چگونه توجه خود را بر امور معنوی افزایش دهیم؟
08:53 - کودک نماد چیست؟
.
اگر از تماشای ویدئو لذت بردید، لطفا لایک کنید و نظرتون رو ثبت کنید، حتی با یه استیکر.
با کمال میل پذیرای انتقادات محترمانه و سازنده شما هستم.
11 ماه پیش
در تاریخ 1402/06/19 منتشر شده
است.
317
بـار بازدید شده