کارتون امفیبیا فصل 1 قسمت 23

donyayefilmocarton
donyayefilmocarton
71.4 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - یک روز از سال کسایی
یک روز از سال کسایی که از شهر دیگری میان ودر این شهر نمایش اجرا میکند و همه میرند برای نمایش و یک روز عان و پدربزرگ و اسپرینگ و پالی به نمایش انها رفتند و انهایی که نمایش اجرا میکردن نتوانستند بیان و همه میخواستن نمایش ببیند و عان برای انها فیلم گذاشت و در ان فیلم یک دختر بود که عاشق دو مرد بود هانتر و عالستر و ان دختر میخواست انتخابش را بگوید که نتوانست و فیلم تمام شد پالی هانتر را انتخاب کرد و اسپرینگ الستر و پالی و اسپرینگ با هم دشمن شدن فردا شهر به دو قسمت تقسیم شده بود و ان ترف پرچم الستر بود و ان ترف پرچم هانتر بود و عان رفت پیش اسپرینگ که طرف الستر بود و اسپرینگ قبول نکرد که تسلیم شود و پدربزرگ رفت پیش پالی و پالی هم قبول نکرد که تسلیم شود و عان یک فکری داشت و عان رفت درخت پرچم الستر را قطع کرد و پدربزرگ پرچم هانتر را برداشت و مردم دنبال انها رفتند و عان و پدربزرگ مردم هانتر و الستر را پیش هم اوردند و مردم به هم میوه پرتاب کردن و اسپرینگ عقب نشینی کرد و پالی رفت دنبالشون و اسپرینگ پالی را در تلیه انداخت و همه به پالی میوه پرتاب کردن و اسپرینگ امد جلوی پالی و تمام میوه ها به اسپرینگ خورد و پالی رفت پیش اسپرینگ و گفت چرا این کار را کردی و اسپرینگ گفت به خاطر اینکه دیدم در خطری نجاتد دادم و ما تسلیم هستیم و ماجرا تمام شد و برای یک شب دیگر عان یک فیلم دیگری را انتخاب کرد که مردم نگاه کند
3 سال پیش در تاریخ 1400/01/28 منتشر شده است.
71,410 بـار بازدید شده
... بیشتر