فیک(تصور کن)کوک پارت ۲۰ (اپارات پاک نکننن)
464 بار بازدید -
4 سال پیش
-
ا\ت:نه قبول کردن.
تیارا:خدارو شکر.
ا\ت:نه قبول کردن.
تیارا:خدارو شکر.
نهارمون رو خوردیم و رفتیم تو اتاق خانوادگیمون.خیلی خوشحال بودم چون کوک منو دوست داشت.استراحت کردم و رفتم حموم و برگشتم مو هامو دو تا گیس کردم و یه تیشرت مشکی و یه شلوار جین سفید پوشیدم و از مامان و بابام خداحافظی کردم.داشتم میرفتم که یه پسر خوشتیب با شلوار جین و تیشرت سفید وایساده بود و یه دسته گل رز هم تو دستش بود.رفتم سمتش که یهو برگشت، کوک بود.
کوک:...
4 سال پیش
در تاریخ 1399/12/09 منتشر شده
است.
464
بـار بازدید شده