موتور تماما ایرانی جت بر روی پهپادهای ایران

714 بار بازدید - 4 سال پیش - سردار محمد حسین باقری با
سردار محمد حسین باقری با نام اصلی محمد حسین افشردی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، برادر کوچک شهید بزرگوار حسن باقری است که روحش شاد باد ، آن شهید بزرگوار حسن باقری ذاتا یک استراتژیک جنگ بود که اطلاعات و بعد عملیات جنگ رو با چند خط تلفن که با دو زاری بهش زن می زدند و با چند تا موتور سوار که خبرها را به مرکز می آورند راه انداخته بود او بود که گفت اول اطلاعات بعد عملیات و اطلاعات عملیات جبهه (چراغ جبهه) را روشن کرد در حالی که بعضی ها حفاظت اطلاعات و حفاظت عملیات و غیره را مطرح می کردند ولی شهید بزرگوار حسن باقری با آن قیافه مظلومانه و نجیب اش می گفت اول اطلاعات بعد عملیات او ذاتا یک استراتژیست واقعی جنگ بود و برادر کوچکش حسن باقری که الان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است و ما به ایشان برادر باقری کوچک می گفتیم اون موقع اسم هاشونو رو برای ستون پنجم عوض کرده بودند فقط من از طریق فرمانده گروه خودم که اسمش جهانگیر افخمی بود فهمیدم که به من گفت یا برادر هستند یا پسر عمو ولی فامیل واقعی شان را نه او می دانست و نه من ، روز 12اردیبهشت1361 بود و ما را دو روز در پادگان نگه داشته بودند و اجازه خروج و مرخصی اصلا نداشتیم قرار بود شب اش ساعت12 شب حمله را شروع کنیم اصلا امشب شبِ حمله بود و ما هم از کسانی بودیم که دست مان را برای حمله بالا برده بودیم و اصلا نباید تا 48ساعت قبل از حمله با بیرون تماس می داشتیم شهید حسن باقری چند دفعه آمد و ما را نشاند و هی دائم میگفت فکراتونو کردین شب خطرناکیه و از این حرف ها ولی ما اصلا حواسمان جایی دیگه بود اصلا تصمیم الکی نگرفته بودیم این شهید مظلوم برای اینکه مبادا دِینی بر گردنش نباشه هی مدام به ما گوشزد میکرد می ترسید ما خطر را نفهمیده باشیم دو دفعه که همه مونو جمع کرد از همه جا و باز هم از خطرات شب حمله می گفت یادمه بعد از چندین دفعه گفتن و جمع کردن مان در یک جا در دو نوبت دیگر در آخر گفت بابا یعنی ما فردا شاید اصلا نه بلکه حتما همه مون پیش هم نیستیم که همدیگرو ببینیم شهید میشیم میمیریم میفهمین، ولی دید ما مثل همیشه هیچی نمیگیم طفلی دیگه خیالش راحت شد. من چون خیلی خیلی به اجازه محمد باقری برای دو ساعت مرخصی که فقط یک تلفن به مادرم بزنم احتیاج داشتم خیلی خیلی زیاد بهش اصرار کردم و خلاصه به من دو ساعت مرخصی داد من از همه جا بی خبر رفتم ولی نمی دانستم چه کار خطرناکی دارم میکنم رفتم داخل شهر اهواز اتفاقا مخابرات شلوغ شلوغ بود و تلفن شهر ما هم هندلی بود باید حتما در صف مخابرات نوبت میموندم و من هم عجله داشتم اگر نوبت میموندم خیلی دیر میشد ولی اصلا همه کارها خدایی بود که زود برگردم من ناچارا به مشهد به یکی از فامیل ها با تلفن سکه ای کنار خیابان زنگ زدم و گفتم به مادرم به کاشمر تماس بگیرین بگین من تا مدتی بهشون زنگ نمیزنم میرم آموزش ، با خودم گفتم اگر دیر تلفن کردم نگران نشوند یا شهید میشوم و یک دفعه بهشون خبر میدن اگر هم زخمی شدم به کسی چیزی نمیگم تا خوب بشم بعد برم خونه و یک عکس فوری هم اون موقع کنار رود کارون گرفتم و خیلی زودتر از دو ساعت برگشتم خلاصه وقتی اومدم پادگان دیدم همین محمد باقری که حسابی دوست شده بودیم و الان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است منو به کناری کشید و گفت سلام خوب زنگ زدی گفتم نه بابا ، مخابرات شلوغ بود چون شهر ما تلفن اش هندلی است بهش گفتم به فامیل مون در مشهد با تلفن سکه ای زنگ زدم خلاصه برادر باقری کوچک با من شروع به صحبت کرد من هم فکر کردم بیکار است داریم بیشتر دوست میشویم گفت اسم مادرت چیه اسم خواهرت چیه بابات چه کاره است گفت چه پیامی برای مادرت گذاشتی و از این حرف ها و من هم بی خبر از اینکه چه اتفاقی در پادگان افتاده قشنگ و بی ریا جواب می دادم در وسط های حرف بودیم که دیدم محمد باقری خندید و گفت برو ، ماشالله خیلی خیلی زرنگ بود افکار آدم رو مثل یک کتاب از رو میخوند با این که کمی از سوال و جواب هایش تعجب کردم ولی حرفی رو که میزدم نصف دیگه اش رو اون دنباله اش را میگفت من بی خبر از همه جا وقتی پیش بچه ها رسیدم فهمیدم چه خبرا اتفاق افتاده تو پادگان دستور فسخ حمله رو داده بودن فکر کردن من دیگه نمی آم فرار کردم و رفتم خبر حمله رو به دشمن بدم آنجا بچه ها به من گفتند چی شده و من تازه فهمیدم چرا تا وارد پادگان شدم برادر باقری کوچک منو کشید کنار و دوستانه ازم سوال و جواب می کرد باقری کوچک همین محمد حسین باقری رئیس ستاد نیروهای مسلح طفلی به خاطر اصرار زیاد من برای مرخصی دو ساعت توسط برادر شهیدش توبیخ شده بود برادرش سرش داد کشیده بود ولی با من می گفت و می خندید هر جا هست خدا نگهدارش باشه چون میدونم آدم خیلی زرنگیه خیالم ادامه در لینک زیر http://bahmaneyar.blogfa.com/post/790
4 سال پیش در تاریخ 1399/11/26 منتشر شده است.
714 بـار بازدید شده
... بیشتر