سریال معصومیت قسمت ۱۸

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
9 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - سریال معصومیت قسمت 18 دوبله
سریال معصومیت قسمت 18 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurkido آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp... آدرس کانال مشکی ترکی4 https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال حکیم‌اوغلو. آتش و ایپک عروسی می‌کنند؟ https://youtu.be/FGVD7xRg-9o داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند. https://youtu.be/nmfEuNAJPyw داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 ایرم با خوشحالی به خاطر کامنت هایی که ضد الا نوشته می شود، به آرایشگاه می رود تا کمی به خودش برسد. از دور و بر پچ چ هایی به گوشش می رسد. زن ها در مورد این که او با سی سال سن مطلقه شده و دیگر با دست نشانش میدهند صحبت می کنند. ایرم تحمل حرف های آنها را ندارد و دیوانه شده و با همان وضعیت از آرایشگاه بیرون می اید و فریاد میزند که ماشینش را بیاورند و در آخر هم سوار تاکسی شده و فورا آنجا را ترک می کند. مردمی که فیلم او را گرفته اند ان را در مجازی پخش می کنند و الا با دیدن آن، می گوید: «خوبه. اندازه ای که منو به گریه انداختی گریه کن... » هاله با زیرکی، بانو را سراغ تیمور می فرستد، تا او را راضی کند که از ایرم اورهون به خاطر تهمت سقط به الا زدن، شکایت کنند و درخواست غرامت کنند. تیمور هم فورا خام شده و قبول می کند. بهار وقتی این موضوع را می فهمد بیش از حد عصبانی می شود در حالی که خانواده ی تیمور به خاطر پولی که قرار است بهشان برسد خیلی خوشحال هستند و بهار را به خاطر این که مانع این می شود سرزنش و لعنت می کنند. بانو به خاطر می آورد که در خانه بهار، او گفته بود که از یکی از خانواده، حرف های الا را در خانه ی ایلگازها شنیده بوده نه دخترش و این را به هاله می گوید. هاله با تعجب می گوید: «اما اون شب فقط خانواده تو جمع بود. این که از خونه من به گوش اون زن خبر برسه غیر ممکنه! این یه خیانته. » بانو حدس میزند کار هارون باشد. هاله فکری به سرش میزند و از بانو می خواهد فورا بفهمد این خیانت از طرف چه کسی است! بانو، هانده را می فرستد تا گوشی بهار را برایش بیاورد. هانده در ازای یک کیف مارک، گوشی را به او میدهد! بانو گوشی را رمز گشایی می کند و پیام هایی که هارون و بهار با هم رد و بدل کرده اند را نشان هاله میدهد. بانو حدس میزند باید رابطه ای بین هارون و بهار باشد و این باعث میشود فکری به سر هاله بزند تا آبروی هردو را ببرد. یلدا وقتی می بیند هارون به بهار زنگ میزند با عصبانیت می گوید: «بهار میدونی اگه فقط پیام هاتون منتشر بشه چجوری آبروتو میبرن و بر ضدت استفاده ش میکنن؟ » بهار به او حق میدهد و شماره هارون را پاک می کند. الا نامه ای می نویسد که قصد دارد خانه را ترک کند و از مادرش معذرت خواهی می کند و آن را در اتاقش می گذارد. خبر خودکشی تقلبی ایرم همه جا پخش می شود. ایرم حسابی مضطرب است. هاله به دیدن ایرم می رود و خودش را دلسوز او نشان میدهد اما برای این که فکر او را مسموم کند می گوید: «فقط من و هارون و خودت از این موضوع اطلاع داشتیم اما به گوشم رسیده مادر اون دختره الا، این خبرو همه جا پخش کرده که غیر ممکنه! » بعد هم نقش بازی می کند کسی با مدرک ثابت کرده که کار بهار بوده چون هارون به او گفته و پیام های بهار و هارون به هم و ویدیویی که نشان میدهد آنها را کافه دیدار داشته اند را هم نشان ایرم میدهد! ایرم شوکه می شود. از طرفی هم بانو ویدیو و پیام ها را نشان تیمور میدهد. تیمور که تا با چشم ندیده، باورش نمی شود بهار همچین کاری بکند خون جلوی چشمانش را می گیرد. بهار به خانه می رسد اما خبری از الا نیست و اتاقش خالی است. فقط یادداشت او را می بیند و حتی جرئت ندارد آن را بخواند. الا در اتوبوس نشسته و به جایی دور و مقصدی نامعلوم می رود. ایلکر که هرروز او را زیر نظر داشت هم تعقیبش می
3 سال پیش در تاریخ 1400/09/12 منتشر شده است.
9,071 بـار بازدید شده
... بیشتر