بازی رمزی پرونده دانشمند دیوانه از ( کاراگاه الناسایدر) پرونده واکست جهش زا

با سلام. در شهر پنهان دانشمندی تارگزه کار میاد که به کسی رو نمیدازه و با سرش که به طرف پایین هست به خانه دورش از شهر و به ازمایشگاه سری خود در یک زیرزمین برود مردم روستایی ها شایعاتی دربارش میگویند که موجودات عجیب و غریب اطراف خانه اش میبینن و حالا ما ماکسی هستیم که می خواهد این راز رو کشف کند به به طرف خانه او میرویم کای اگر با دقت رفتار می کردیم اون مارو نمی گرفت اون مارو در زیرزمین خودش حبس کرد با حل کردن رمز ها شروع میکنیم و قتی رمز هارو تا جایی که اون دره واز شد حل کردیم اقایی با نصف بدن هیولایی درحالی که زندانی است میبینیم اون زیاد فرصت واسه ی حرف زدن نداشت و او داستانش را برای ما تعریف میکند می گوید که اون و دانشمند به نام لورن با هم کار میکنند اسم خودش الکس ایست اون موقعه ها که با هم کار میکردن دانشمند روی دارویی کهر میکرد وقتی واسم تعریف کرد من پیشنهادی که بهم داده بود را رد کردم ازمیشگاهی واسه جهشیافته ها ولی اون خوشس نیامد و من را زندانی کرد چون من می خواستم از انجا برم و می دونست بلخره به کسی این را می گویم . من پادزهری واسه فرم اصلی بدن لازم دارم من با تو می توانیم از اینجا برویم من خیلی از رمز های اینجارو بلدم و اون در بالا با اثر انگشت من باز میشود ما قبول میکنیم و پادزهری واسه الکس پیدا میکنیم الکس که دوباره خودش شده بود حالا می تواند به ما کمک کند من و الکس تمام رمز هارو باز کردیم تا اخر که در قفل الکس هم باز شد الکس امد بیرو و با زدن اثر انگشت خودش در بالا را واز کرد حالا وقت رفتن است ولی وای نننننننن دانشمند برگشته و الکس رو بیهوش کرده حال هم که ما راز اون رو بلدیم می خواهد ما را از بین ببرد اون ار داروی جهش زا می خورد و به هیولا تبدیل می شود ولی ما هنوز اون پادزهری که واسه الکس درست کردیم رو داریم به دانشمند میزنیم و دانشمند به حالت اول خودش برمیگرد الکس یکم سرش درد میکند با پلیس ها حرف میزنبم و همه چیز را درباره امرو بهش میگوییم دانشمند به تیمارستان میرود ولی امیدوارم برای همیشه انجا بماند. پایان امیدوارم خوشتون امده با منتظر پرونده عجیب و غریب بعدی باشید .خدانگهدار.

• #طنز_و_کمدی
• #بازی_رمزی
• #پرونده_دانشمند_دیوانه
• #پرونده_واکسن_جهش_زا