سریال دکتر معجزه گر قسمت ۱۱۳

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
575 بار بازدید - 3 سال پیش - Açıklama سریال دکتر معجزه‌گر قسمت
Açıklama سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 113 Meshki Turkido25 görüntüleme28 Tem 2021 سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 113 دوبله فارسی آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV آدرس کانال مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC-Bs... داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند. https://youtu.be/nmfEuNAJPyw داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 نازلی علی را که حسابی به هن ریخته به گوشه ای می برد و می گوید: «الان وقتشه که گذشته رو فراموش کنی و به خودت فرصت دوباره بدی. اون زن به کمک تو نیاز داره.» علی کمی آرام می شود و سراغ زن باردار می رود و به دکتر فرمان می گوید: «این زن نارسایی قلبی داره.» و فورا شروع به ماساژ قلبی می کند. همه کادر بیمارستان از دکتر تانژو و بلیز و دوروک و دمیر و فردا و پرستارها جمع می شوند و دعا می کنند که علی دوباره تی دردسر نیفتد. همچنان که علی در حال دادن ماساژ قلبی به شورا خانم است دکتر فرمان عمل سزارین را انجام می دهد و با زحمت و تلاش همه جانبه بچه شروع به نفس کشیدن و گریه کردن می کند. اما شورا خانم دیگر نفس ندارد و قلبش از کار افتاده است. فرمان از علی می خواهد که ماساژ را متوقف کند اما علی دست بردار نیست و به نازلی می گوید: «تو به ماساژ قلبی ادامه بده. من یه فکری دارم.» و سریع سینه شورا را می شکافد و باتری در قلب او کار می گذارد چون فکر می کند جریان الکتریکی در قلب قطع شده و برای همین به شوک جواب نمی دهد. بعد از کار گذاشتن باتری او از همه می خواهد سکوت کنند و ناگهان قلب بیمار به کار می افتد و همه به راحتی نفسی می کشند و برای علی دست می زنند. دکتر تانژو به اتاقش می رود و گریه می کند. سپس برمی گردد و با علامت سر به علی نشان می دهد که کارش بی نقص بوده است. علی خوشحال از این همه تشویق به خانه برمی گردد و منتظر دادگاه فردا می ماند و مطمئن است که تبرئه خواهد شد. دکتر عادل صبح به خانه او می رود و به او توضیح می دهد که دادگاه علیه او رای داده و به زودی مجازات خواهد شد. علی دوباره عصبانی می شود و تنها چیزی که از دکتر عادل می پرسد این است که آیا زندان پنجره دارد یا نه. عادل منقلب می شود و از او می خواهد همراه هم به دادگاه بروند. فرمان و بلیز هم می آیند و علی را همراهی می کنند تا او احساس بی کسی نکند علی به فرمان می گوید: «تو مثل برادر بزرگم هستی. فکر می کردم امروز همه می فهمند که من با دیگران فرقی ندارم و یه انسان بالغم ولی انگار اشتباه می کردم.» سپس همگی با هم در دادگاه حاضر می شوند اما نازلی سراغ دکتر تانژو می رود و تانژو که در حال معاینه شوراست به او می گوید: «قلبت خیلی خوب کار می کنه. جای نگرانی نیست.» شورا به او یک تابلو از عکس کودکش را می دهد و به او می گوید: «از طرف من از دکتر علی تشکر کنین.» نازلی به تانژو می گوید: «برای یه بار هم که شده خشم و رئیس بودن و قضاوت کردن رو کنار بذارین. شما هم به خوبی می دونین که علی یکی از بهترین پزشکهاست. اجازه بدین خونه کیویلجیم رو بگردم. شاید مدرکی برای کمک به علی پیدا کنم.» تانژو با وجود مخالفت با دیدن عکس بچه شورا خانم کلید را به دست نازلی می دهد. نازلی با عجله به خانه کیویلجیم می رود و همه خانه را زیر و رو می کند. او کاغذی پیدا می کند که نشان می دهد کیویلجیم به بیماری خطرناکی مبتلا بوده و شاید هم کم خونی مینور داشته و همچنین قرص های او را پیدا می کند و با عجله خودش را به دادگاه می رساند. علی برای آخرین دفاع می گوید: «قسم می خورم برای نجات اون زن و بچه ش هر کاری کردم.» اما قاضی او را به دو سال حبس و انفصال از خدمت محکوم می کند. در لحظه آخر نازلی در حالی که شیشه داروی کیویلجیم را در دست دارد وارد محکمه می شود و همه حضار با تعجب به او خیره می شوند علی هم که ساعت ها منتظر او بوده با خوشحالی نگاهش می
3 سال پیش در تاریخ 1400/05/09 منتشر شده است.
575 بـار بازدید شده
... بیشتر