شعر جدید و جذاب آقای شیری در کانون هنرمندان بیرجند که بسیار بسیار مورد توجه و تشویق واقع گردید!!
1.2 هزار بار بازدید -
12 سال پیش
-
بهار رفت سپیده دم بود
بهار رفت سپیده دم بود که رفت.......
.....رفت در آشپزخانه ی خلقت ، صبحانه بچیند، اما از نهار هم گذشته.... و خبری نیست....انگار
چند یست که چنین است، به روحمان قول یک وعده غذا، آنهم در همه ی عمر دادیم ، ..و مابقی
آخ ، آوخ .....عرفان نیست..، ایثار ، که انگار تمامی از بین رفته...از وقتی مرغ نا مه بر عشق
لانه ساخته ....، پیام هم نمی رساند، فرهاد ومجنون ، در کتاب از معشوقه هایشان دور افتا ده اند ،
پدرمان در آمد ، تا در فکرمان ، با در آمدی کم ، دامادشان کردیم ،
* *
12 سال پیش
در تاریخ 1391/10/06 منتشر شده
است.
1,262
بـار بازدید شده