رمان هیاهو ؛ اردیایی ؛ پارت ۱۰۶

"Ardia.DarkMon"
"Ardia.DarkMon"
207 بار بازدید - 2 سال پیش - •هیاهو..! •پارت‌صدوششم..! •• نشستم که
•هیاهو..! •پارت‌صدوششم..! •• نشستم که قفسه سینم تیر کشید..قیافم مچاله شد و دستمو مشت کردم..ارسلان اروم گفت؛ -خوبی؟! -قفسه‌سینم‌درد‌گرفته..! -فرودِت‌بدبوده..روارنجم‌فروداومدی..! -- -ارسلان‌مرسی‌خوشگذشت..میبینمت‌دیگه؟! -اوهوم..واسه‌عروسی.. -اوکی..من‌فکرکنم‌بایدفردابرم‌خرید..چون‌هیچی‌ندارم..! -بزنگ‌بهم‌حالا..باهم‌بریم! لبخندی زدم و در خونرو باز کردم و رفتم داخل..تو در اصلی کیلید انداختم که خیلی زود مامان جلوروم سبز شد..! خیلی بد بهم نگاه میکرد..اروم سلام کردم که دادی زد و گفت؛ -گمشوبرواتاقت‌تابابات‌بیاد..تکلیف‌ما‌بایدباتوواون‌زندگی‌که‌واسه‌خودت‌درست‌کردی..رفیقات..اینده‌نامعلومت‌روشن‌بشه! عین خودش صدامو بردم بالا و گفتم؛ -مگه‌زندگیم‌چشه؟!کی‌بازبهت‌چی‌گفته‌فازبرداشتی‌دقیقا؟! -درست‌حرف‌بزن‌دیانا..من‌مادرتم..! همون موقع کیلید تو در چرخید و بابا اومد داخل..با دیدنم قیافشو یجور کرد و گفت؛ -چه‌عجب‌ماشماروتو‌خونه‌دیدیم..! رفتم تو اتاقمو کولمو انداختم..لباس عوض کردم ک رفتم تو اشپزخونه..سیبی برداشتم و نشستم رو کابینت..با صدا شروع کردم خوردن که مامان با عصاب خط‌خطیش گفت؛ -اونجوری‌نخور..ازرواوپنم‌بیا‌پایین.. اومدم پایین و سیبو نصفه انداختم تو سینک..دست به سینه به ننم که داشت اشپزی میکرد و بابام که از دستشویی میومد بیرون نگاه میکردم..! یهو بابا به حرف افتاد و گفت؛ -بیابشین‌اینجا..کارت‌دارم..سریع‌بدو! -میشه‌باهام‌درست‌برخورد‌کنی؟! -نه..بیا.. سریع رفتم نشستم رو مبل..شاکی نگاهش کردم..مامان نشست کنارش که بابا شروع کرد؛ -نامزدت‌کیه؟ -زرزدم‌تااون‌متین‌پسرعمویه‌فضول‌و‌دیوثم‌ولم‌کنه! مامان عصبی تر از من گفت؛ -درست‌حرف‌بزن‌دیانا.. -چیه‌بهتون‌برخورد؟!شمااونونمیشناسید.. بابا این بحثو ول کرد و گفت.. -چرابایدبری‌باغ..بدون‌اینکه‌ازمااجازه‌بگیری؟!مثل‌دخترایه‌بی‌کس‌وکاربرخورد‌میکنی‌..ماخانوادتیم..! -خب‌باشید..مگه‌من‌بچممم؟!خودم‌صلاح‌کارمو‌میدونم.. -صلاح‌کارت؟! اینکه‌با‌چندتاپسرغریبه‌پاشی‌بری‌کردان..صلاحه؟! مامان پرید وسط حرفشو گفت.. -دیانامعلوم‌هست‌داری‌چیکارمیکنی..داری‌آبروپدرتو..حتی‌منومیبری..اون‌متین‌همجاپرکرده..دیانابادوست‌پسرش‌رفته‌کردان..! -اون‌دوست‌پسرم‌نیست..حتی‌اگه‌بود..گوه‌خوریش‌به‌متین‌نمیومد! ‌ •توهیاهوی‌نگات‌هی‌خودموگم‌میکنم..!
2 سال پیش در تاریخ 1401/09/21 منتشر شده است.
207 بـار بازدید شده
... بیشتر