هوش هیجانی در کودکان
300 بار بازدید -
3 سال پیش
-
هوش هیجانی یا عاطفی (EQ) به
هوش هیجانی یا عاطفی (EQ) به معنای شناخت و کنترل احساسات و هیجانات است. ارسطو فیلسوف یونان باستان، در اثر معروف خود «فن سخنوری» گفتهای دارد که میتوان آن را با هوش هیجانی مرتبط دانست. او میگوید:
«عصبانی شدن آسان است. همه میتوانند عصبانی شوند. اما عصبانی شدن در برابر شخص مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب آسان نیست.»
در کل میتوان گفت هوش هیجانی مقولهای است که باعث میشود هرکس بهتر بتواند عواطف خود را کنترل کند و در برخورد با دیگران و موقعیتهای مختلف واکنشهای بهتر نشان بدهد، و به همین خاطر از اهمیت بسیار برخوردار است.
در این مقاله میخواهیم دربارهی افزایش هوش هیجانی کودکان صحبت کنیم. اگر قصد این کار را دارید و نمیدانید از کجا شروع کنید با ما همراه شوید. برای شروع پنج گام اساسی را پیشنهاد میکنیم.
تقویت مثبت اندیشی در کودکان با ۵ راهکار ساده
۱. از زاویهی دید کودک به مسائل بنگرید و با او همدردی کنید
حتی اگر نمیتوانید برای «ناراحتی» فرزندتان کاری کنید، حداقل با او همدردی کنید. همین که بداند کسی او را میفهمد و درک میکند، باعث تسکین دردش میشود. انسانها به دنبال پناهگاهی امن میگردند تا بتوانند خود و احساساتشان را خالی کنند؛ اگر خیال میکنید با توجه به اتفاقی که افتاده، ناراحتی فرزند بیش از حد به نظر میرسد، یادتان باشد همهی ما احساسات را در خود جمع میکنیم و بعد همین که پناهگاهی امن بیابیم، تمام احساسات خود را بروز میدهیم. آن وقت دیگر آزاد و رها میشویم.
همدردی به معنای موافقت با کودک نیست، بلکه نشان میدهد میتوانید او را درک کنید و از چشم او به ماجرا بنگرید. ممکن است کودک کاری را که شما میگویید انجام دهد، اما حق دارد باورها و احساسات خود را داشته باشد. همهی ما میدانیم تأیید گرفتن چه احساس خوشایندی است؛ گاهی آسانتر است که وضعیت را از چشم دیگران ببینیم و بر آنچه اعتقاد شخصی ماست، اصرار نکنیم. به این جملات نگاه کنید:
«میدونم برات خیلی سخته که بازیت رو قطع کنی و بیای برای شام، ولی الان وقت شامه.»
«میدونم دوست داری همهی وقتم برای تو باشه و فقط حواسم به تو باشه، اینطور نیست؟»
«خیلی بد شد که داره بارون میاد و نمیتونی بری بیرون بازی کنی.»
«میدونم دوست داری مثل آدم بزرگا تا دیروقت بیدار بمونی.»
«میدونم از اینکه برج اسباببازیت خراب شد خیلی دلخور شدی.»
چرا این رویکرد هوش هیجانی را تقویت میکنند؟این حس که درک میشوید مواد بیوشیمیایی تسکیندهندهای را در بدن آزاد میکند. هر بار کودک احساس کند آرام شده این مسیر عصبی در او تقویت میشود و همچنان که بزرگتر میشود یاد میگیرد چطور خود را آرام کند.بچهها با تجربهی همدردی دیگران، خود نیز همدردی را یاد میگیرند.به این ترتیب به کودک کمک میکنید دربارهی تجربهاش و آنچه باعث بروز این احساسات میشود، فکر کند. کودکان باید بدانند هر احساسی برای خود نامی دارد، و این اولین قدم برای آموزش کنترل و مدیریت احساسات به بچههاست.
۲. به کودک اجازه دهید خود را ابراز کند
کودکان نمیتوانند بین «احساسات»شان و «خود»شان تفاوت قائل شوند. به جای بیاهمیت جلوه دادن یا نفی احساسات آنها که باعث میشود فکر کنند احساسشان بیارزش یا خجالتآور است، آنچه احساس میکنند، بپذیرید.
ناپسند دانستن عصبانیت یا ترس کودک باعث نمیشود او دیگر این حس را نداشته باشد بلکه او را وامیدارد احساسات خود را سرکوب کند. احساساتی که آزادانه ابراز میشوند دیگر کودک را آزاد نمیدهند اما متاسفانه احساساتی که سرکوب شوند از بین نمیروند، بلکه انگار به دام افتاده باشند همواره دنبال یافتن راهی به بیرون هستند. این احساسات تحت کنترل ضمیر خودآگاه قرار ندارند، به همین دلیل میتوانند بعدها ناگهان و ظاهراً بیدلیل و توفانی خود را نشان دهند. آن وقت با کودکی روبهرو میشوید که به خواهر خود مشت میزند، کابوس میبیند یا تیک عصبی دارد.
بنابراین به کودک آموزش دهید بعضی رفتارها نادرست هستند و نباید از او سر بزند اما هر چه احساس میکند قابل درک و بخشی از طبیعت انسانی اوست.
«میدونم خیلی عصبانی هستی که برادرت اسباببازیت رو شکست! کاملا درکت میکنم ولی هر چقدر هم عصبانی باشی دلیل نمیشه اون رو بزنی، به جاش سعی کن احساست رو بهش بگی و باهاش حرف بزنی.»
«میدونم به خاطر اولین روز مدرسه استرس داری. منم مثل تو بودم. دوست داری دربارهاش با هم حرف بزنیم؟»
با ما همراه باشید
3 سال پیش
در تاریخ 1400/06/23 منتشر شده
است.
300
بـار بازدید شده