فیک من یک رئیس جمهورمpr1

Manna
Manna
296 بار بازدید - 3 سال پیش - سلام بچه ها این یه
سلام بچه ها این یه فیک جدیده اسم فیک:من یک رئیس جمهورم ا/ت:سلام من ا/ت هستم ۱۳ سالمه و تو ایران زندگی میکنم ولی خاله ام تو کره زندگی میکنه و قراره من چند وقتی مهمون برم پیش خاله ام ا/ت:یوهوووووووو بالاخره دعوت نامه خاله ام رسید هوراااا میرم سئول شهر رویاهام مامان:خیلی خوبه ولی فقط یه ماه اونجا میمونی پس سعی نکن زیاد عادت کنی ا/ت:من که به هر حال ۱۸ سالگیم میرم کره خواننده شم پس چه فرقی داره مامان:حالا کو تا ۱۸ سالت بشه حالا برو سریع چمدونت رو جمع کن قرص هات رو هم بردار بزار کیفت ا/ت:هوو مامان من اونا رو یه هفته پیش جمع کردم مامان:جلو شکمت رو بکیر بادوم زمینی نخور حساسیت داری و قرص هات هم کم مونده اکه قرص هات تموم شه بادوم زمینی بخوری حساسیتت بیشتر میشه حالا اینا رو ول کن بیا این گردنبند منه از مامانم بهم رسیده و از مامان بزرگم به مامانم و حالا قراره به تو برسه ا/ت:گردنبندی که مامانم داد خیلی خوشگل بود از نقره بود و یه ماه از گردنبند اویزون بود منم گردنبند رو گذاشتم تو کیفم خب مامان بریم بلیت بگیریم مامان:واسه امروز بلیت خودم خریدم دو ساعت دیکه قراره پرواز کنی دوساعت بعد ا/ت:خداحافظ مامانی بعد یه ماه میبینمت بوس مامان:خداحافظ خوش بگذره ا/ت:رفتم سوار هواپیما شدم گوشیم رو گذاشتم تو حالت پرواز(بچه ها الان انگشت شصت دست چپم دد داره ولی بازم دارم مینویسم چون من با دوتا شصت هام تایپ میکنم ولی اشکال نداره ولی شما هم به خاطر من لایک کنید)و هندزفریم رو گذاشتم تو گوشم و از پنجره ابر ها رو میدیدم هیچی بیشتر از این لذت بخش نبود که موزیک مورد علاقه ات رو کوش کنی و منظره مورد علاقه ات رو تماشا کنی کل پرواز رو فقط همین کار رو کردم ولی حیف که تموم شد از هواپیما پیاده شدم و خاله ام رو دیدم سریع دویدم طرفش و بغلش کردم(و یه چیزی ا/ت از وقتی پنج سالش بوده رفته کلاس کره فقط دوسالش مونده تا کامل کره ای رو یاد بگیره)ا/ت:سلام خاله جوننننن +سلام عزیزم خوبی چطوری چه خبر خیلی خوشحال شدم که اومدی بیا بریم سوار ماشین شو بریم خونه ا/ت:چشم.سئول شهر رویا های من خیلی قشنگه واقعا مث بهشته منم یه روزی اینجا زندکی میکنم و ایدل بزرگی میشم بایکم هم بنفش میکنم و اهنک های زیادی اجرا میکنم تو همین فکرا بودم که خاله گفت رسیدیم منم پیاده شدم خاله:خب واحد ۶ مال ماست تو برو منم ماشین رو پارک میکنم و میام اینم کلید ا/ت:باشه داشتم از اسانسور میرفتم تو اسانسور یه پسر بود ارم پرسید کدوم طبق منم گفتم طبقه سوم +او چه عجیب منم واحد ۵ زندکی میکنم یعنی تو یه طبقه ایم ولی من شما رو تا حالا ندیدم ا/ت:بله من مهمون اومدم قراره یه ماه پیش خاله ام بمونم خب رسیدیدم خوشحال شدم با شما اشنا شدم رفتم تو و رو مبل نشستم خونه خیلی خوبی بود از پنجره بیرون خیلی خوشمل بود دوس نداشتم از اینجا برگردم ایران خاله:خب عزیزم اتاقت سمت چپی هس برو وسایلت رو توش بزار /باشه خاله جون/راستی عزیزم من میخوام برم خرید کنم همینجا بمون هر چی احتیاج داشتی هم هس ولی اکه چیزی که لازم داشتی نبود برو از همسایه بقلی بکیر ما صمیمی ایم /باشه خاله حتما ا/ت:خاله ام رفت من رفتم لباسم رو عوض کردم و یه دوش گرفتم و تو حموم یه کنسرت برگزار کردم وقت اومدم بیرون خیلی دلم یه قهوه میخواست رفتم تا یکم قهوه درست کنم ولی.... پایان پارت یک خب بچه ها قضیه نت رو که همه میدونید شاید دیکه نتونیم تو پارات هم باشیم ولی خب شاید تونستیم بچه ها شخصیت اصلی این داشتان کی باشه یکی از اعضا رو بکید هر کی بیشتر بود اون رو میکنم دوستون دارم لایک کنید بای
3 سال پیش در تاریخ 1400/05/07 منتشر شده است.
296 بـار بازدید شده
... بیشتر