فیک تهیونگ درسته کفتم به ۱۱۰ تا برسم ولی دو تا که اشکال نداره

تهیونگ:مثل همیشه از خواب پاشدم باورم نمیشه امروز قراه تست خواننده گی بدم رویام قراره به واقعیت بپیونده  خیلی خوشحالم کتم رو پوشیدم موهام رو مرتب کردم(داداش شما صبحونه نمیخوری پس چطور میخوای تست بدی صدات نمیکیره/به توچه/)یه لیوان شیر خوردم سریع رفتم که تست بدم رفتم تو سالن بعد اسم من رو صدا زدن رفتم واسه تست همه چیز خوب پیش رفت بعد از این که تموم شد کفتن برو تو سالن منتطر بمون بعد منم رفتم به دیوار تکیه داده بودم که دیدم یه دختره دوون دونن داره میاد یهو خورد ب من و همه وسایلاش ریخت موهاش هم به هم ریخته شده بود من بهش کمک کردم تا کاغه هاش رو جمع کنه اونم از من تشکر و معذرت خواهی کرد رو کاغد هاش چند تا طرح بود اونا عالی بودن ازش پرسیدم خودت اینا رو کشیدی گفت اره اومدم تست بدم برا طرحی لباس یه گروه موسیقی گفتم کدوم گروه کفت که قراره تشکیل بشه وهنوز معلوم نیس شایدم یه کروه معروف حالا معلوم نیس ولی اول باید قبول بشم من کفتم اها ازش اسمش رو پرسیدم کفت که اسمش یون سو هست (در واقع سو یون سو ولی من سو اولش رو نمیکم)منم کفتم از اشنایی با شما خوشحال شدم خانم یون سو من تهیونک هستم اونم کفت منم همینطور بعد اون رو صدا زدن تا بره و به منم کفتن باید تا فردا برای نتیجه تست صبر کنم منم قبول کردم تا وقت نهار داشتم قدم میزدم یهو خیلی گشنم شد (اخ داداش کفتی منم/مگه ما باهم قرار نزاشتیم حداقل وارد این داستان نشی /خب جلو خودم رو نمیتونم بکیرم/حالا ولش چون این دفعه خودم هم گشنمه چیزی بهت نمیگم) رفتم خونه و یه چیز خوردم نمیتونستم تا فردا صبر کنم تا نتیجه رو بهم بگن حالا چه کاری بکنم یکم زمان بگزره (داداش من چیز زیادی از تو نمیدنم ولی میدونم انیمه دوس داری برو انیمه ببین/اوو این اولین بارتوهس که مفید بودی افرین)رفتم یکم انیمه دیدم ولی فقط دو ساعت گذشته خدااااااا چرا زمان نمیگزره کفتم یکم بخوابم ولی خوابم نمیبرد خب بالاخره شام شد یه پیتزا سفارش دادم خوردم بعد خیلی احساس خستگی  کردم رفتم خوابیدم بیدار شدم و رفتم تا نتیجه تست رو اعلام کنن وقتی رسیدم دیدم یه عالمه پسر اونجا هستن و به همراه چند تا دختر یون سو هم اونجا بود اونم برا جواب تست اومده بود وقتی داشتن اسم های قبول شده ها رو میگفتن اسم منم کفتن هورررررراااااااااااااا یه جیغی زدم که نگو بعد فهمیدم اسم یون سو تو قبول شده ها نیس خیلی ناراحت شدم دیدم داره نشسته رو صندلی رو داره گریه میکنه خیلی دلم براش سوخت رفتم پیشش نشستم و بهش دلداری دادم اون خیلی ناراحت بود که یهو کفتن که یه اسم رو نگفتن و اون اسم یون سو بود وقتی یون سو این رو شنید با صدایی معجزه اسا جیغ زد هورررراااااااااااا منم خیلی خوشال شده بودم عالیییییی بود بعد یه ماشین اومد دنبالمون به غیر از من شش تا پسر دیکه واسه خوانندکی گروه قبول شده بودن و چند تا گیریمور و طراح رقص  و این جور چیزا و طراح لباسمون هم یون سو شده بود بد با ماشین به ساختمان کمپانی رسیدیم و اونجا همه با هم اشنا شدیم (خب همه بی تی اس رو میشناسید و اسم اعضا رو میدونید پس من دیکه نمیگم) و قرار بود که فردا کار رو جدی کنیم و بیشتر کار کنیم خب ما داشتیم حرف میزدیم خب بعد از حرف زدن و دادن برنامه هامون همه رفتیم تو برناممون شماره همه اعضا بود باید همشون سیو میکردیم و یه گروه هم تو فضای مجازی زده بودن برا تمام اعضا مارفتیم خونه که یهو......... انچه خواهید خواند:به نظرتون اسم کروه چی باشه....پس شد ب تی اس .....باید تا یه کاه دیکه اولین اهنگ تون رو بسازید ...حال کوک بد شد ........ خب بچه ها میدونم بد بود ولی شما لطفا کامنت کنید و نظرارتون رو بگید اکه پیشنهادی انتقادی چیزی داشتید بگید و لطفا فالو و لایک کنیدمن تازه کارم و فک کنم رفته رفته بهتر شم امیدوارم خوشتون اومده باشه

• #بازی_و_سرگرمی
• #فیک
• #تهیونگ
• #اولین
• #فیک
• #من