داستان اصلی فناف

JOKER FT
JOKER FT
485 بار بازدید - 3 سال پیش - بنام خدا داستان فناف موضوع
بنام خدا داستان فناف موضوع از جایی شروع میشه که ویلیام کشف میکنه که یه ماده ای داخل بدن انسان ها هست ولی وقتی بمیرند بدست می آید که ادم ها رو جاودانه می کنه و در بدن بچه ها بیشتره . ویلیام شروع به کشتن بچه ها می کنه و ربات هایی رو میسازه که بچه ها رو برای اون بگیرند و در یک رستوران می برند که هروقت اون بچه ها با ربات ها تنها بشن ربات بچه رو میگیره میکشه و یک جا قایم میکنه و ماده رو از بدن بچه ها بیرون میکشه و بعد از دو سه روز دختر ویلیان اَفتن یعنی الی زابت اَفتن با یکی از ربات ها تنها میشه و میمیره و ویلیام اَفتن نمیتونه کاری بکنه چون دخترش مرده . بعد از پسر کوچکش مایکل اَفتن می خواد که اطراف ربات نره و یک گازی میسازه که باعث میشه کابوس های برنامه ریزی شده ببینه و در اتاق پسرش پخش میکنه که بلایی که سر دخترش اومد سر اون نیاد ولی یک روز اون از خانه فرار میکنه و میره به تولد اَلکس اَفتن که برادر بزرگ مایکل اَفتن می خواد بترسونتش و کله ی مایکل رو درون یک ربات تزیینی میزاره و یک دفعه دهان ربات بسته میشه و قسمتی از مغزش کنده می شه و میمیره اما با ماده ای که درون بچه هاست زنده میشه . ویلیام افتن یک همکاری داشت که صاحب پیتزا فروشی بود و میفهمه که افتن بچه ها رو می کشد . یک روز هنری رئیس افتن متوجه میشه و یک ربات می سازه به نام پاپت که از دخترش شارلوت مواظبت کند . یک روز ویلیام پاپت رو اسیر می کند و شارلوت رو میکشه و وقتی پاپت فرار می کنه و شارلوت رو میبینه و بغلش میکنه روح شارلوت داخل ربات میره و پاپت یک فرق با ربات های دیگه داشته که می تونه ربات ها رو هک میکنه و کنترل میکنه . یک روز ویلیام می خواد هنری رو بکشه و پاپت ، منگل رو دنبال افتن میفرسته ومنگل به فرد اشتباهی حمله میکنه هنری فرار می کنه و به مامور ها میگه و ویلیام دستگیر میشه ولی قبل از دستگیرشدن به پسرش ماده جاودانگی رو میده به مایکل و زنده میشه بعد ویلیام هم یک راهی برای فرار از زندان پیدا میکنه و بر میگرده به رستوران تا ربات ها رو خراب کنه که روح ها از ربات ها در میاد و افتن برای فرار از دست روح ها داخل لباس اسپیرینگ ترپ میره ولی باران شروع به باریدن می کنه و لباس به حالت خودکار تبدیل می شه و باعث می شه که ویلیام افتن بمیره و مایکل زنده میشه و دنبال خواهرش میره تو بدن بیبی میره ونمیتونه پیداش کنه ولی یک نقشه پیدا می کنه که راه درست کردن ماده ی ابدی رو نشون میده ولی نوشته اخطار روح مرده ها درون ربات ها میره و بعد متوجه می شه که باید ربات ها رو نابود کنه تا روحشون ازاد شه بعد تصمیم میگیره با خواهرش صحبت کنه ولی یک دفعه گازی که افتن درست کرده بود شیشه می شکنه و داخل اتاق پر میشه ولی مایکل سریع فرار میکنه و به داخل اتاق میره که یک دفعه ربات ها تبدیل به یک ربات می شوند . مایکل بی هوش می کنند و داخل بدنش می روند ولی ربات ها ضد آب نبودند و آب به آنها صدمه زد و از دهان مایکل بیرون آمد در آن لحظه بیبی از ربات ها جدا شود و پدر شارلوت هنری می خواد انتقام دخترش رو بگیره چون فکر میکرد مایکل همون ویلیامه ولی نزدیک تر شد دید نه مایکل یک تبلیغات میبینه و مایکل هم می خواد تمام روح ها رو ازاد کنه برای همین میره به پیتزا فروشی قدیمی که روح ها رو ازاد کنه برای همین میره ولی با اسپیرینگ ترپ اشنا میشه ولی نمی دونه که اسپیرینگ ترپ همون رباتی هست که بدن و روح پدرش ویلیام افتن داخلشه و بعد رستوران و اسپیرینگ ترپ رو اتیش میزنه واز اسپیرینگ ترپ یکم خراب میشه و دنبال مایکل میره بعد مایکل هم یک اگهی دیگه میبینه که نوشته رستوران رو بخرید و با پول خود انجا را ارتقا بدین ولی مایکل همیشه از در پشتی ربات هایی که از بدنش خارج شدند رو پیدا می کنه ولی انها با وسایل خراب خودشون ارتقا دادن برای همین شکلشون هم فرق می کنه برای همین نمی شناسند و ازآنها سوال می پرسه و انها جواب می دهند یک روز که هنرو برمیگرده و اخرین شعبه پیتزا فروشی فزبرد فردی رو اتش میزنه و همه ربات ها اون لحظه حمله میکنند و هنری هم آنها رو نابود میکنه به جز اسپیرینگ ترپ که اون و هنیری با هم میمیرن و همه روح ها ازاد می شوند نویسنده : فرزاد تارین
3 سال پیش در تاریخ 1400/01/21 منتشر شده است.
485 بـار بازدید شده
... بیشتر