خیام - امین فیروزپور (خیام خوانی/خیامی) - همراه با متن

PV7IW
PV7IW
6.5 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - امشب شده ام مست که
امشب شده ام مست که مستانه بگریم بگذار شبی، گوشه ی میخـــانه بگـــریم زآن آمده ام مست در این میکده کامشب که بر قـهـقهه ی ســاغــر و پیــمانه بگـــریم که بر قـهـقهه ی ســاغــر و پیــمانه بگـــریم وی در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ناگه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش ناگه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش امان دل من از کوزه‌گری کوزه خریدم باری آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری شاهی بودم که جام زرینم بود اکنون شده‌ام کوزه هر خماری شاهی بودم که جام زرینم بود اکنون شده‌ام کوزه هر خماری امان دل من این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده‌ست این دست که بر گردن او می‌بینی دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست وی ناشم به کعله والا ناشم به کعله راش دورن به کعله وی اوش شورن به کعله وی مو زینیم نتکوندن مو زینیم نتکوندن مو دیرش ویسیدم سنگم پروندن چل چله ی باد شمال زیر بال مـینار چل چله ی باد شمال زیر بال مـینار ما دل به دریا زده ایم و ترک دنیا گفتـه ایم عالم ز دست برده ایم اگـه مو باهات نموندم سی خاطرت نخـوندم اگـه مو باهات نموندم سی خاطرت نخـوندم ماتی اهل خراباتی وی ماتی اهل خراباتی وی امان امان امان امان دل من تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه وای امان دل من من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم وای امان دل من شب شدکه دگرغنچه دهان بازکند بلبل به هوای چمن اوازکند طوطی به سرشاخه طوبی میگفت طوطی به سرشاخه طوبی میگفت عاشق که به معشوق رسد ناز کند وای امان دل من وی همه ی دار و ندارم همه ی دار و ندارم به قربون تو مو دل وویه دارم وی همه ی دار و ندارم همه ی دار و ندارم به قربون تو مو دل وویه دارم وی به قربون تو مو دل وویه دارم ناشم به کعله نه ناشم به کعله راش دورن به کعله وی اوش شورن به کعله وی وی وی وی وی وی وی وی وی ووووی
3 سال پیش در تاریخ 1400/06/21 منتشر شده است.
6,575 بـار بازدید شده
... بیشتر