فیک ‌اسمات شوگا ۳ (کپ)

♡Manley♡
♡Manley♡
1.8 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - صلام بچه ها ببخشید دیر
صلام بچه ها ببخشید دیر شد یکم سرم شلوغ بود ^^ ^ واقعا که یه عوضیی مین یونگی _ تازه فهمیدی ؟ یکم که حالم بهتر شد گریم بند اومد رفتم بیرون هنوزم اونجا بود عوضی رفتم جلو ^ ا/ت خوبی ؟ + ممنون _ اخی چقد خوبه اذیت کردنت + حالم ازت بهم میخوره و یه سیلی محکم خابوندم تو گوشش(جرر) _ تقاص کارت پس میدی دختر جون الانم از جلو چشم گمشو + اخی خورد شدی ؟ فکرشو بکن مین یونگی جلو همه بچه ها از یه دختر سیلی خورد [خنده] _ هه میبینیم برام عجیب بود چرا عصبانی نشد چرا کاری نکرد به هر حال منکه دلم خنک شد مدرسه تموم شد و داشتم میرفتم خونه که یه دستمال جلو دهنم اومد دیگه چیزی نفهمیدم .... چشمام و که باز کردم تو به جای تاریک روی یه صندلی با طناب بسته شده بودم + هعیی چرا منو اوریدید اینجا ؟؟[با داد] ?: ساکت باش احمق + تو کیی؟ چرا منو اوردی اینجا؟؟ چرا ؟؟؟[با گریه و داد] ?: ببین دختر جون من کاری باهات ندارم فقط به من دستور دادن مراقبت باشم فرار نکنی + اون رییس عوضیت کیه ؟ یه دفعه صدای پا اومد ? : هیس اومد ! _ میتونی بری + هعیی تو کیی؟ از من چی میخوای؟ _ منو نمیشناسی بیبی؟ اومد جلو تر اون مین یونگی بود + هعیی چی از جونم میخوای عوضی _ فکر شو بکن سرتیتر خبر ها کیم ا/ت توسط مین یونگی وسط ص*ک*ص مرد قشنگ میشه نه ؟ + چی میگی عوضی؟ _ هچ فقط میخوام یه کاری کنم دیگه نتونی واسه مین یونگی زر بزنی همین ، البته شایدم مردی ، [خنده شیطانی] + ولم کن دیگه باهات کاری ندارم فقط بزار برم خونوادم منتظرن خواهش میکنم _ بیبی التماساتو بزار واسه بعد و اومد سمتت .... شرایط : 5۰ لایک ۱۰ کامنت
3 سال پیش در تاریخ 1400/04/25 منتشر شده است.
1,807 بـار بازدید شده
... بیشتر