سریال حکیم اوغلو قسمت ۱۵۲

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
203 بار بازدید - 3 سال پیش - سریال حکیم‌اوغلو قسمت 152 دوبله
سریال حکیم‌اوغلو قسمت 152 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurkido آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp... آدرس کانال مشکی ترکی4 https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال حکیم‌اوغلو. آتش و ایپک عروسی می‌کنند؟ https://youtu.be/FGVD7xRg-9o داستان قسمت آخر سریال معصومیت. اتفاق باورنکردنی: ادا با ایلکر عروسی می‌کند! https://youtu.be/pUdBLWpqdG0 آتش همراه اورهان بالای سر بیمار می روند تا در مورد سرطان به او اطلاع بدهند. بیمار با ناراحتی رو به آتش می گوید: «شما به من گفتین ده تا دکتر بالاسرمه. هیچ کدوم تشخیص بهتری نداشت؟ » آتش فقط می گوید: «نه... حتی اگه بود تشخیص اشتباهی بود. تشخیص درست همینه. » و رضایت نامه را مقابل بیمار می گذارد که او می گوید: «حتی نمیتونم غذا بخورم و شما بهم میگین قراره بقیه عمرمو اینجا با درد و در حال بالا آوردن بگذرونم؟ ترجیح میدم بمیرم... میخوام از این بدن خلاص شم و راحت بشم. » آتش می گوید: «تا وقتی مغز و قلبت کار میکنن مجبوری ادامه بدی... » بعد از این که آتش و اورهان از اتاق بیمار خارج می شوند، اورهان به او می گوید: «طرف چند روز یا حتی چند ساعت از عمرش باقی مونده. چرا نمیذاری با آرامش بمیره؟ » رئیس بیمارستانی که محمد علی آنجا کار می کند، با تشخیص او موافق نیست و درمان دیگری را در نظر می گیرد اما محمد علی کار خودش را می کند و بیمار را پنهانی با روش خودش درمان می کند و اتفاقا بیمار زنده می ماند. اما رئیس بیمارستان به خاطر این که محمد علی خلاف قوانین بیمارستان پیش می رود او را اخراج می کند. آتش تمام شب مشغول فکر کردن است و در نهایت با چاقوی همان بیماری که قصد خودکشی داشت، به سمت پریز برق میرود و بی حرکت روی زمین می افتد. آتش از قبل عنبر را خبر کرده تا به کمکش بیاید و عنبر فورا خودش را می رساند و او را بستری می کنند. عنبر و شماره 13 بالای سر بیمار هستند که متوجه می شوند مایع سرم شفاف است چون اگر سرطان داشت باید خونی میبود و می فهمند که در مورد تشخیص سرطان اشتباه کرده اند. اورهان بالای سر آتش می رود و او را به خاطر این موضوع سرزنش می کند. آتش سراغ بیماری که قصد خودکشی داشت را می گیرد که اورهان می گوید یک ساعت پیش مرد. بعد هم در مورد تشخیص بیماری پسر جوان می گوید: «تشخیصمون ایزینوفلیک پینومونه. » اکیپ شروع به دادن دارو به بیمار می کنند که اگر نتیجه داد یعنی تشخیص درست بوده اما در حالی که دختر شماره 13 بالای سر پسر جوان است، او به سختی می گوید: «در اشتباهین. میتونی سگم جینجر رو بیاری؟ » شماره 14 جینجر را کنار بیمار می گذارد. سلیم رو به سگش می گوید: «چیزی نیست دخترم. نترس... » و چشمانش را برای همیشه می بندد... عنبر خبر مرگ سلیم را به آتش میدهد. آتش فورا از روی تخت بلند می شود و بالای سر سلیم می رود و از شماره 13 و کارآموز دیگری می خواهد تا تمام مراحلی که طی کرده اند مرور کنند شاید یک چیزی را جا انداخته باشند. ناگهان متوجه می شوند جینجر هم کنار صاحبش مرده... آتش چیزی به ذهنش می رسد و رو به شماره 13 می پرسد: «تو مطمئنی به خاطر عفونت استرانگیلویدسه بهش ایور مکتین دادی؟ دیدی که قرصارو خورده باشه؟! » شماره 13 که گریه اش گرفته با تردید می گوید: «من قرصارو بهش دادم اما بعدش مطمئن نیستم. » آتش می گوید: «جینجر نژاد بردر کولیه. سگ های این نژاد ژن ام دی آر یک دارن. اگه به این نوع سگ ها ایرومکتین بدی چی میشه؟ میمیره! » و ظرف قرص ها را که روی زمین افتاده برمیدارد و با عصبانیت رو به شماره 13 می گوید: «به خاطر تو این پسر و سگش مردن! به خاطر این که تو چک نکردی ببینی بیمار قرصارو خورده یا نه! به خاطر بی دقتی تو این اتفاق افتاد. » ایپک هم سراغ آتش می رود و با عصبانیت به او می گوید: «تو اون دختر رو وارد اکیپت کردی من تورو مسئول میدونم! اگه به سرت نمیزد که خودکشی کنی و روی تخت بیمارستان نبودی و بالای سر بیمارت بودی شاید الان اون پسر زنده بود! مقصر تویی آتش! » با این وجود آتش به شماره 13 که بالای سر جنازه سلیم اشک می ریزد می گوید که به خاطر این که دیگر هیچ وقت همچین اشتباهی نمی کند، او را اخراج نمی کند و از او می خواهد فردا سر کار بیاید
3 سال پیش در تاریخ 1400/11/12 منتشر شده است.
203 بـار بازدید شده
... بیشتر