فیک(تصور کن)کوک پارت ۱۸(اپارات پاک نکننن)
501 بار بازدید -
4 سال پیش
-
ا\ت:پس مشکلی ندارین؟
مامان:نه عزیزم
ا\ت:پس مشکلی ندارین؟
مامان:نه عزیزم
من و کوک با خوشحالی از اتاقمون دور شدیم. کوک روی صندلی لب کشتی نشست و من هم رفتم لب کشتی و به دریا که نور خورشید توش افتاده بود نگاه میکردم. تو حال خودم بودم که یکی دستشو دور کمرم حلقه کرد. سرم رو برگردوندم و دیدم کوکه، همون لحظه کوک گونم رو بوسید. من خجالت کشیدم لب هام سرخ شد .
کوک:ا\ت
ا\ت:هوم؟
کوک:ا\ت
ا\ت:جونم
بچه ها اپا پاک کرده بود منم یه تغییر کوچولو دادم
4 سال پیش
در تاریخ 1399/12/09 منتشر شده
است.
501
بـار بازدید شده