رمان میراکلس/// عشق یا نفرت فصل دوم پارت ۹

که یکدفه صدای پرستارا از اتاق مامانم اومد فلیکس: چخبرهه آدرین: نمیدونم دکترا دویدن تو اتاق مامانم، هممون پشت شیشه داشتیم نگاه میکردیم، به هوش اومده بود آدرین: واییی ترسیدمممم این پرستارا چشونه دکتر پرید بیرون آدرین: دکتر چی شده دکتر: خوشبختانه خطر رفع شده الان حالش خوبه آدرین ممنون آقای دکتر دکتر از صحنه محو میشه XD آدرین: مایلی یه بار دیگه ا اون پسر ببینمت به قرآن خودم خاکش میکنم مایلی: اما.. فلیکس: اما نداریم دختر، تو همین الانشم خیلی بدبختی برامون درست کردی دو هفته بعد مری امروز قراره مرخص بشم آدرین: بزا کمکت کنم مرینت: من خوبم پاهام که نشکسته میتونم راه برم آدرین: مطمئنی؟ مرینت: آره دیگه، مایلی کو آدرین: با تیگران و فلیکس خونه ان مرینت: اون پسره عوضی؟ آدرین: خبری ازش نیست راه افتادیم سمت خونه همون موقع خونه آرژان آرژان: مادر من نمیشه کشش داد +: میشه آرژان: از کارت مطمئنی؟ +: اهوم، یه ماه مشکوک بزن بعد کارو تموم کن، ساعت ۳ شب خونه اونا میان میریزن میبرنشون آرژان: اوکیه از زبون مایلی مایلی: مامان منو ببخششش مرینت: الان دیگه مهم نیست منم زیاد روی کردم ولی باید مراقب اون پسره باشی آخرش یه بلایی سرت میاره ها مایلی: آخه چراااااااا بزارین یه مدت باهاش باشم اگه بلایی سرم آورد ازش جدا میشم مرینت: فقط یک ماه! مایلی: مرسییی مامانیی یک ماه بعد یک ماهه پدر و مادرم اجازه دادن با آرژان باشم ولی اون خیلی مشکوکه، امشب تعقیبش میکنم آرژان: کلارا آماده ای؟ کلارا: امادم سوار ماشین شدم و راه افتادم دنبال ارژان رسید به یه خونه پیاده شد در زد و رفت داخل منم رفتم تو آپارتمان نمیدونم چرا در باز موند دنبالش کردم رفت طبقه ۴ و رفت داخل یکی از خونه ها درو هول دادم و با صحنه ای که دیدم قلبم تیر کشید تمام اون عشقم تبدیل شد به نفرت اون داشت یه دخترو میبوسید، باورم نمیشههه مایلی: آ..آرژان آرژان: تو اینجا چکار میکنی؟ منو تعقیب میکنی؟! رفتم جلو و یه سیلی زدم بهش مایلی: عوضی مامانم راست می‌گفت همچی بین ما تموم شد تو یه عوضی ای بیش نیستی!(با گریه) اینو گفتم و بدو بدو دور شدم از اونجا سوار ماشین شدم و رفتم خونه نکنه الان یه بلایی سرشون اومده باشههه درو که باز کردم یکی جلوی دهنمو گرفت تنها صحنه ای که دیدم همه افتاده بودن رو زمین چشمام سیاهی رفت...... بچها من تا ساعت ۹ کلاس دارم بعدش میام براتون باز پارت میذارم بوس بهتون راستی تا یادم نرفته، فکر میکنین مادر آرژان کیه؟

• #کارتون_و_انیمیشن
• #رمان
• #میراکلس
• #