عاشقی درد سری بود نمی دانستیم

مهدیا
8.2 هزار بار بازدید - 10 سال پیش - عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش
عاشقی دردسری بود نمیدانستیم حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو سهممان بی خبری بود نمیدانستیم آب و جاروی در خانه ما شاهد بود از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده عاشقی دردسری بود نمیدانستیم تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا . . . ادامه متن شعر در: http://www.afsaran.ir/link/773072
10 سال پیش در تاریخ 1393/10/01 منتشر شده است.
8,299 بـار بازدید شده
... بیشتر