فتیله های سیاه - سید علیرضا ذوالفقاری - غزل

سیدعلیرضا ذوالفقاری
سیدعلیرضا ذوالفقاری
23 بار بازدید - 12 ماه پیش - لب تو طعم ناب انگور
لب تو طعم ناب انگور وُ گونه ات سرخ مثل شاتوت است در تو، شيرين و ترش مدتهاست به همين اعتدال، مخلوط است کل اين شهر، خيره زل زده است، به تو و جزئيات خلقت تو تو قدم مي زني و پشت سرت، در و ديوار شهر مبهوت است عشق در خان هشتم قصه، دارد از دست عقل مي ميرد چشم کل جهان به معجزه ی تلخ و شيرين نوش داروت است حکم کردي که از تو برگردم، حکم کردي و بعد خنديدي! حکم ات از جنس آن قوانيني ست که براي هميشه مسکوت است مژه هايت فتيله هاي سياه، از نگاهت جرقه مي ريزد بيخودي نيست ترس مردم از چشمهايي که رنگ باروت است من به اين انتحار خوش بينم، مي روم تا تو، هم چه بادا باد کم نمي خواهم از تو، حداقل، سهم من مرگ بين بازوت است 11 اسفند 92
12 ماه پیش در تاریخ 1402/07/11 منتشر شده است.
23 بـار بازدید شده
... بیشتر