غزل ۳۸۱ حافظ

افسانه لعل میرزاده
افسانه لعل میرزاده
0 بار بازدید - 2 سال پیش - غزل شماره ۳۸۱ حافظ گر
غزل شماره ۳۸۱ حافظ گر چه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک صبحگهیم گنج در آستین و کیسه تهی جام گیتی نما و خاک رهیم هوشیار حضور و مست غرور بحر توحید و غرقه گنهیم شاهد بخت چون کرشمه کند ماش آیینه رخ چو مهیم شاه بیدار بخت را هر شب ما نگهبان افسر و کلهیم گو غنیمت شمار صحبت ما که تو در خواب و ما به دیده گهیم شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام حافظ بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم
2 سال پیش در تاریخ 1401/08/25 منتشر شده است.
0 بـار بازدید شده
... بیشتر