رمان (عشق جذاب من) از تهیونگ کمی اسمات پارت یک

( شخصیت ها ات تهیونگ جونگ کوک جیمین و شوگا فلیکس نامجون جی هوپ جین لیسا رزی میرا یجی) ات: امروز تا عصر کلی دنبال کار میگشتم ولی پیدا نکردم تا اینک یه شرکت تو خیابون یه اگاهی زده بود که به منشی نیاز مندیم منم از اگاهی و شماره ای که زده بود عکس گرفتم چون خسته بودم امروز نرفتم و با تاکسی رفتم خونه لباس های فردام رو انتخاب کردم و نودل درست کردم و خوردم بعدش هم رفتم حموم یک ساعت شد که تو حموم بودم و بعد هم که اومدم از حموم سریع لباس هام رو پوشیدم و رفتم خوابیدم دوست نداشتم فردا دیر برسم و کار رو از دست بدم (فردا صبح) اماده شدم و زنگ زدم به اون شرکتی که دیروز اگهی شو دیده بودم ( تماس ریئس شرکت و ات) ات: سلام ببخشید من برای اگهی که زده بودید تماس میگیرم. ریئس شرکت: سلام بله کی میتونید بیاید برای پر کردن رزومه ات: من تا چند دقیقه دیگه اونجا هسم ریئس شرکت: منتظرتونم ( رسید شرکت) ات: سلام من برای کار اومدم به من گفتن باید یه رزومه رو پر کنم. لیسا: بله اینم رزومه ای که باید پر کنید ات: ممنون ( رزومه رو پر کرد) ات: بهم گفتن برم تبقیه ۶ اتاق سمت چپ وارد اتاق شدم دیدم یه پسر جذاب نشسته روی صندلی ( از دید تهیونگ) نشسته بودم سر صندلی که دیدم یه دختر خیلی جذاب اومد تو ( شرایت پارت بعد 5 دنبال ۲٠ لایک)

• #بازی_و_سرگرمی
• #رمان_تهیونگ
• #وی_بی_تی_اس
• #تهیونگ