{فیکـ اسماتـ دو پارتیـ جینـ × کپشنـ}
701 بار بازدید -
3 سال پیش
-
ذهنـ ا.تـ: اههـ دیگهـ خستهـ
ذهنـ ا.تـ: اههـ دیگهـ خستهـ شدمـ حوصلهمـ سر رفتـ از رو مبلـ تویـ حالـ پاشدمـ و رفتمـ اتاقـ کار جینـ کـ مثلـ همیشهـ داشتـ رویـ آهنگـ جدیدشونـ کار میکرد دستگیرهـ درو گرفتمـ و رفتمـ تو.
ا.تـ: جیناااا (با ناز)
جینـ: جانمـ؟
ا.تـ: میشهـ بازمـ از اونـ غذاهایـ هندسامیـ برامـ درستـ کنیـ؟
جینـ: الانـ نمیتونمـ چاگیا بذار برایـ بعد
ا.تـ: آخهـ حوصلهمـ سر رفتهـ
جینـ: کهـ حوصلتـ سر رفتهـ؟
ا.تـ: پسـ حداقلـ بعد کارتـ میشهـ بریمـ پارکـ؟
جینـ: مگهـ بچهـ شدیـ ا.تـ؟ (با تعجبـ سرشو از کامپیوتر بالا میارهـ و چشماشـ درشتـ میشهـ)
ذهنـ ا.تـ: بهشـ گفتمـ حداقلـ بعدا بریمـ پارکـ کهـ سرشو آورد بالا و منمـ از خندهـ منفجر شدمـ و بلند بلند میخندیدیمـ چونـ چشاشـ از حدقهـ زدهـ بود بیرونـ نمیتونستمـ جلویـ خندهـ مو بگیرمـ.
جینـ: یااااا بهـ چیـ میخندیـ؟
ا.تـ: یااااا بهـ چیـ میخندیـ؟
جینـ: ا.تـ تمومشـ کنـ
ا.تـ: ا.تـ تمومشـ کنـ
جینـ: خودتـ خواستیـ الانـ بهـ حسابتـ میرسمـ
ا.تـ: خودتـ خواستیـ الانـ بهـ
چیییـ؟ نهههـ!
ذهنـ ا.تـ: سریعـ از اتاقـ رفتمـ بیرونـ تا از دستشـ فرار کنمـ ولیـ با نگاهـ بهـ پشتـ سرمـ پامـ بهـ میز عسلیـ گیر کرد و پخشـ زمینـ شدمـ جینـ با سرعتـ خوشو رسوند بهمـ و برایـ اینکـ کاریـ بهمـ نداشتهـ باشهـ الکیـ آههـ و نالهـ کردمـ دستاشو گذاشتـ رو پامـ
ا.تـ: آهه دستـ نزنـ درد دارهـ
جینـ: باشـ باشهـ وایسا الانـ یخـ میارمـ
ذهنـ ا.تـ: وقتیـ دیدمـ رفتـ پاشدمو صداشـ کردمـ زبونمو بیرونـ آوردمو بهشـ گفتمـ: اگهـ میتونیـ بیا منو بگیر و دویدمـ سمتـ اتاقـ خوابـ.
جینـ: دیوونهـ وایسا تا نکشتمتـ منـ داشتمـ از ترسـ سکتهـ میکردمـ اونوقتـ تو منو ایستگاهـ کردیـ؟
ذهنـ جینـ: دیدمـ حرفامو بدونـ جوابـ گذاشتـ و رفـتـ تو اتاقـ و درو قفلـ کرد.
جینـ: زود درو باز کنـ ا.تـ تا بیشتر از اینـ عصبانیـ نشدم
ا.تـ: نچـ
جینـ: بهـ نفعتهـ درو باز کنیـ وگرنهـ از گوشیـ و بیرونـ رفتنـ و غذاهایـ منـ خبریـ نیستـ
ذهنـ ا.تـ: تا گفتـ از غذاهامـ خبریـ نیستـ ترسیدمـ و یکمیـ درو وا کردمـ و سرمو آوردمـ بیرونـ ولیـ جینـ یهو درو هولـ داد و اومد تو از ترسـ حرفیـ نمیزدمـ با هر قدمیـ کـ بهـ عقبـ برمیداشتمـ اونـ میومد جلوتر و تا جاییـ پیشـ رفتیمـ کـ با برخوردمـ بهـ دیوار هر دو متوقفـ شدیمـ با دو تا دستاشـ حبسمـ کرد.
ا.تـ: داریـ چیکار میکنیـ؟ (با ترسـ)
جینـ: یهـ کاریـ
ا.تـ: مثلا چهـ کاریـ؟
جینـ: اوممممـ مثلا یهـ کاریـ کنمـ کهـ تا یهـ هفتهـ نتونیـ راهـ بریـ
ا.تـ: چیییـ؟ نهههـ لطفا نکنـ!
جینـ: دیگهـ کاریشـ نمیشهـ کرد بیبـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هاییییـ لیدیـ خوشتـ اومد از فیک؟! دوستـ داریـ ادامهـ شو بخونیـ؟! پسـ چرا معطلیـ؟!
زودی فالو و نشر و کامـ و لایکـ کنـ تا ادامهـ شو اپـ کنمـ:))))
اوپسـ یادمـ رفتـ خودمو معرفیـ کنمـ بیبـ
منـ ددیـ [رادینـ] هستمـ
3 سال پیش
در تاریخ 1400/11/07 منتشر شده
است.
701
بـار بازدید شده