سریال حکیم اوغلو قسمت ۸۴

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
132 بار بازدید - 3 سال پیش - Açıklama سریال حکیم‌اوغلو قسمت 84
Açıklama سریال حکیم‌اوغلو قسمت 84 سریال حکیم‌اوغلو قسمت 84 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurkido آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp... آدرس کانال مشکی ترکی4 https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال حکیم‌اوغلو. آتش و ایپک عروسی می‌کنند؟ https://youtu.be/FGVD7xRg-9o داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند. https://youtu.be/nmfEuNAJPyw داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 یکی از نوچه های مراد، کسی که در کار تولید و پخش مواد مخدر و دزدی است، تصمیم می گیرد از خود مراد دزدی کند اما مراد مچش را گرفته و اسلحه را به سمتش می گیرد تا حسابش را برسد. ناگهان مراد زیر خنده میزند و پسر جوان از فرصت استفاده کرده و گلوله ای به سمت مراد شلیک می کند. گلوله به در فلزی پشت سر برخورد کرده و تکه ای از ترکش آن وارد سر مراد می شود. مراد در جا روی زمین می افتد. او را به بیمارستان می رسانند. مراد تمام مدت بی دلیل به خنده می افتد. محمد علی او را در اورژانس می بیند و طوری که انگار شناخته باشد به او خیره می شود. وقتی حکیم اغلو از اکیپش می پرسد که به نظرشان چرا بیمار به خنده افتاده محمد علی فورا می گوید: «من میشناسمش! خیلی آدم کثیفیه. تو کار مواد مخدره. هم محله ای قدیمیمه. حتما به خاطر مصرف مواد مخدره. » اما آتش می گوید: «کسی که بهش شلیک کرده میگفت قبل از اون هم میخندیده. درصد گازهای خون رو بررسی کنین اگه درصد کربوکسی هموگلوبینش بالاتر از 15 درصد باشه، ببرینش اتاق تحت فشار. » آتش همراه محمد علی به محله قدیمی اش می روند. محمد علی خودش وارد خانه ی مراد می شود تا مورد های مشکوک را بررسی کند. مراد هنگام آزمایشات همه چیز را به مسخره می گیرد و زیر خنده میزند. ناگهان حرکت دستش از کنترلش خارج می شود و امره می گوید: «عملکرد مغزیش داره بهم میریزه. » وقتی محمدعلی به عنوان نورولوژیست سراغ مراد می رود، اصلا روی خوشی به او نشان نمیدهد. مراد با تردید می گوید: «یجوری حرف میزنی انگار از قبل منو میشناسی؟ » محمد علی ترجیح میدهد سکوت کند. اورهان با فکری درگیر به ایپک می گوید که مشغول امضای پروتکل طلاقی است که آصلی برایش فرستاده. ایپک متاسف می شود. محمد علی و امره بالای سر مراد هستند که محمد علی متوجه می شود مراد چیزی نمی بیند و این مشکل از مغزش است نه چشمش. آتش می گوید: «تو مغز بیمار لخته خون هست. دلیل سندروم انتون لخته خونه. » اتش فورا می خواهد تا ام آر آی انجام بدهند اما دستیارها مخالف هستند چون به خاطر وجود ترکش های فلزی امکان دارد مغز مراد تکه تکه بشود و نمی توانند این ریسک را بکنند. زینب پیشنهاد آنژیو میدهد و آتش کوتاه می آید. وقتی زینب بد رفتاری محمد علی با مراد را می بیند از او می خواهد اگر نمی تواند با این بیمار کنار بیاید بهتر است خودش از این پرونده کنار بکشد اما محمد علی او را مسخره می کند و می گوید: «چطوره مثل تو با احساسات بیش از حد و لطیفم با بیمار صحبت
3 سال پیش در تاریخ 1400/08/20 منتشر شده است.
132 بـار بازدید شده
... بیشتر