درگیر تو بودم #nedamirshekar

manage_plus
manage_plus
255 بار بازدید - 3 سال پیش - درگیر تو بودم که نمازم
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت سجاده گشودم که بخوانم غزلم را سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟ من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ... من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟ می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!! شعر : محمد سلمانی edit by : Mojtaba Barmshouri music : Behrooz Mehrabi https://t.me/nedamirshekar http://www.instagram.com/nedamirshkar
3 سال پیش در تاریخ 1400/05/01 منتشر شده است.
255 بـار بازدید شده
... بیشتر