میراکلس ، ماجراجویی در نیویورک قهرمانان متحد

VIPER : LEGEND KILLER
VIPER : LEGEND KILLER
56 بار بازدید - ماه قبل - آقای کبوتر یه بار دیگه
آقای کبوتر یه بار دیگه شرور شده و دختر کفشدوزکی و گربه سیاه هم نجاتش دادن ، گربه سیاه به دختر کفشدوزکی گل داد ، دختر کفشدوزکی گفت گربه سیاه مگه هزار بار بهت نگفتم برام گل نیار ؟ گربه سیاه گفت آره میدونم وقتی خواستم رز قرمز تقدیمت کنم گفتی تو زبان گل ها قرمز یعنی شور و شوق واسه همین ردش کردی بعد رز سفید تقدیمت کردم ولی گفتی سفید نماد نیت پاکه و اونم رد کردی پس حالا میخوام رز زرد تقدیمت کنم که دربارش تحقیق کردم و زرد نماد رفاقته به معنی افتخار همکاری بی نقس . دختر کفشدوزکی گفت مطمئنی رزای زرد به معنی هسادت نیستن پیشی ؟ گربه سیاه گفت نه اون رز آبیه نه صبر کن بنفش ، نارنجی ، نمیدونم . دختر کفشدوزکی خندید و گفت لازم نیست برام گل بیاری من همین الانشم میدونم تو بهترین همکار دنیا هستی ، به هر حال بوی خیلی خوبی داره ممنون پیشی . گربه سیاه گفت اون خیلی شگفت انگیزه منم البته همینم . مرینت داشت میرفت مدرسه که پوستر جدید آدرین رو دید ، تیکی گفت مرینت مدرست دیر میشها . مرینت میگه چه طراحی خوبی ، تیکی میگه فقط نگو که میخوای یه پوستر جدید اضافه کنی . مرینت میگه ولی ایندفعه فرق داره تیکی ، این ، برای کارمه یه تحقیق برای کار آیندمه دیگه کاری با سوژه عکس ندارم میبینی میتونم بدون اینکه هیبناتیزم بشم بهش نگاه کنم . اما مرینت هیبناتیزم شد ، تیکی فریاد زد مرینت ؟ مرینت میگه بله بزن بریم . بچه ها یه فیلم ساخته بودن ، مدیر میگه درست موقع جشنواره دوستی نیویورک آماده شد و الان اونچه که برای سفرمون به نیویورک نیاز داریم . کلویی گفت چقدر خوبه که پدر و مادرم نمیزارن با شما بیام یه هفته ندیدنتون برام مثل تعطیلات میمونه . مدیر گفت ولی خانم بورژوا پدر و مادرتون اجازتونو دادن شما هم میاین . کلویی گفت چی ؟ به بابام میگم باهاتون تماس بگیره . خانم بوستیه نمیتونست بیاد چون بزودی بچه دار میشد ، مدیر گفت خانم مندلیف جایگزین خانم بوستیه میشن . کیم گفت ولی اون اصلا باحال نیست سفر رفتن با اون خیلی خسته کننده میشه نمیشه هیچکاری کرد . نینو گفت مشکلی پیش اومده ؟ آدرین میگه بابام نمیخواد اجازه بده برم تبق معمول . خب دوستان ، اینم از خلاصه داستان
ماه قبل در تاریخ 1403/04/19 منتشر شده است.
56 بـار بازدید شده
... بیشتر