رمان: my old love: پارت هجدهم

꧁ʚBTSɞʚB.PɞʚEXOɞ꧂
꧁ʚBTSɞʚB.PɞʚEXOɞ꧂
32 بار بازدید - 4 سال پیش - My old love the writer
My old love the writer : Byun Che young Part 18 خوب دیگه فک نکنم استاد بتونه ازاین تله جون سالم به در ببره. میز و صندلی و اطراف اونو کاملا چرب کردم ممکن نیست که نقشه عملی نشه...... استاد: سلام همه: سلام استاد استاد: خوب.... خانوما اتفاقی افتاده که اینطوری میخندین اگه افتاده بگین ماهم بخندیم یه نگاه به خودمون کردم که دیدم هر چهارتامون نیشمون تا بنا گوش بازه خودمو جمع و جور کردم _خیر استاد مشکلی نیست استاد: پس کلاس که تموم شد خودتونو به یه روان پزشک متخصص نشون بدین چون آدم الکی نمیخنده. با خودم گفتم انقدر که وراجی میکنه اصلا نمیدونه قراره تا چند دیقه دیگه بلای بدی سرش بیاد _استاد شما نگرلن نباشید ما خودمون میریم استاد با یه پوزخند: خوبه استاد: خانوم کیم چه یونگ بیا و این مبحث رو توضیح بده با اینکه خیلی خونده بودم و کاملا آماده بودم _استاد توضیح این مبحث با من نیست استاد: تو کلاس من خودم تایین میکنم کی بیاد و توضیح بده حالا یا پاشین توضیح بدین یا دیگه حق ندارید تو کلاس من باشید _باشه پاشدم که برم توضیح بدم.... اخه احمق چرا نمیری بشینی سر جات دیدم نمیره بشینه منم شروع کردم به توضیح دادن که وسطاش رفت سمت صندلیش که بشینه........ در آن واحد که داشت میرفت بشینه یهو پاش روی قسمت چرب شده لیز خورد و با کله اومد تو زمین.... خوردن زمین همانا و پوکیدن کلاس از خنده همان........ استاد: ساکتتتتتتت.... من یکی که با دادی که زد نزدیک بود سکته کنم دیگه بقیه رو نمیدونم دستشو گذاشت رو میز که بلند شه که دوباره دستش لیز خورد و دوباره خورد زمین منم در حالی که بلند. بلند میخندیدم.. _استاد میخواین از همون ور که داریم میریم مطب روان پزشک شماروهم به یه چشم پزشک خوب معرفی کنم استاد: ساکتتتتتتت کلاس تعطیله ولی شما چهارتا با من میاین دفتر مدیر _استاد ما کاری نکردیم که بخوایم بخاطرش بریم دفتر مدیر استاد: حرف نباشه... وای بدبخت شدیم خدا کنه جین هو درست دوربینا رو پوشونده باشه رفتیم دفتر مدیر مدیر: چیزی شده؟ استاد: این چهارنفر امروز عابرو برا من نزاشتن... و ماجرا رو تعریف کرد مدیر: اقای پارک مدرکی هم دارین که ثابت کنه این چهار نفر اینکارو کردن استاد: مگه این کلاسا دوربین ندارن؟ مدیر: بله راست میگید بعد از چند دیقه که مدیر داشت دوربینارو چک میکرد گفت: دوربینا دید ندارن با یه چیزی جلوشونو گرفتن رفتیم تو کلاس و آقای مدیر و استاد دیدن که با دستمال دوربینا پوشونده شدن خوشبختانه نقشه درست پیش رفت بعد اون این استاده با ما لج افتاده بود و هر جلسه میخواست یجوری ما چهارتارو ضایع کنه ولی نتونست
4 سال پیش در تاریخ 1399/11/05 منتشر شده است.
32 بـار بازدید شده
... بیشتر