سریال دکتر معجزه گر قسمت ۱۴۲

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
682 بار بازدید - 3 سال پیش - Açıklama سریال دکتر معجزه‌گر قسمت
Açıklama سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 142 Meshki Turkido16 görüntüleme31 Ağu 2021 سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 142 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurkido آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند. https://youtu.be/nmfEuNAJPyw داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 علی با ناراحتی از اتاق بیرون می رود. نازلی این بار هدفون را از او می گیرد و می گوید: «این بار برو جلو اما خودت باش. » علی دوباره وارد اتاق می شود و کنار جیلان می نشیند و می گوید: «تو انسان خیلی خوبی هستی جیلان. من بدون این که به صورتت نگاه کنم میتونم بفهمم کسی هستی که با گربه ها مهربونی و والیبال دوست داری... » و به خراش ها و زخم های دست او اشاره می کند و ادامه می دهد: «برای این که همه بتونن این خوبیو تو وجودت ببینن لازمه که پیوند رو انجام بدی. » جیلان اشک می ریزد و می گوید: «دیگه میخوام یه صورت داشته باشم. باشه قبول میکنم. » نازلی سراغ فرمان می رود تا به او بگوید که دوست ندارد از ابتدا انتخاب استاد او باشد و می خواهد عادلانه و بعد از این که همه تلاششان را کردند فرمان انتخابش را بگوید. فرمان می گوید: «یکی از دلایل انتخابم همین اخلاقت بود. من تصمیمم رو گرفتم نازلی! جای بحث نداره! » تانژو تمام اکیپ و فرمان را بسیج می کند تا تمام وقتشان را برای عمل پیوند بگذارند تا به بهترین شکل آن را پیش ببرند. مرحله اول برداشتن و بردین صورت زیبای یاسمین است. در حالی که مادرش در پشت درهای بسته اشک می ریزد و به دختر از دست رفته اش فکر می کند. عادل اعتماد به نفسش را برای عمل کردن از دست داده. سلوی کنار می رود و به او می گوید که میداند مثل همیشه بهترین عملیات را پیش خواهد برد و فکر چاره ای برای تومور های بدخیم مرد خواهد کرد. عادل هم با اعتماد به نفس سراغ ابراهیم می رود و خودش را معرفی می کند. وقتی که از دو مدرسه مختلف مقابل هم مسابقه ی بسکتبال داده بودند. ابراهیم هم او را می شناسد و از دیدنش خوشحال می شود. عادل که قصد دارد اول او را برای عملیات راضی کند می گوید: «هیشکی قد من تورو نمیتونه درک کنه ایبو. منم توده ای داشتم که باعث میشد نصف بدنم فلج شه. چیزی که تو نمیدونی اینه که آدم به همه چیز عادت میکنه. میخوای چجوری تو ذهن دانشجوها و شاگردات باشی؟ کسی که پا پس کشید یا کسی که تا آخرین قطره خون جنگید؟ اگه قول بدی عقب نکشی منم قول میدم یه راهی برای حفظ دستات پیدا کنم. » ایبو با خوشحالی قبول می کند. حین عملیات روی صورت جیلان، خانواده ی جیلان علی و نازلی را صدا می کنند تا بتوانند مادر یاسمین را ببینند و با او آشنا بشوند. در حالی که این ضد قوانین بیمارستان است، مریچ مقابل خانواده ی جیلان می ایستد. آنها با بغض می پرسند که یاسمین چطور دختری بوده؟ مریچ اشک می ریزد و می گوید: «دخترم خیلی دختر خوبی بود... من باعث شدم بمیره... میخواستیم واسه تعطیلات بریم بیرون و صندلی عقب خوابش برد. حتی برنگشتم چک کنم ببینم کمربندشو بسته یا نه... » و گریه اش شدت می گیرد. پدر جیلان هم می گوید: «دختر منم تو عروسی تیر خورد... اصلا دلش نمیخواست بیاد من بودم که مجبورش کردم... منم خودم رو مقصر میدونم. » مادر جیلان هم گریه می کند و به سمت مریچ می رود و می گوید: «شماها تقصیری ندارین... » و او را در آغوش می گیرد و به خاطر این که راضی به عمل پیوند شده تشکر می کند... حین چندین ساعت عمل طاقت فرسا ناگهان تب جیلان بالا می رود. کسی دلیلش را نمیداند. تانژو و فرمان رو به علی می کنند تا دلیل را پیدا کند. علی کمی فکر می کند و فورا می گوید: «مشکل اصلی مغز و قلب نیست تب داره بالا میره. مشکل بیهوشیه باید تغییرش بدیم. » طبق گفته های علی پیش می روند و عملیات با موفقیت انجام می شود. تانژو حرکت نمادین بخیه زدن آخر را به چهار نفر دستیار می سپارد. نازلی تصمیمش را گرفته تا حقیقت را به دوستانش بگوید. انها را به پشت بام می برد و می گوید: «بهم خبر رسیده دستیاری که قراره انتخاب بشه منم. » همه از شنیدن این حرف جا می خورند و عصبانی می شوند. نازلی ادامه می دهد: «اما من نمیخوام قبول کنم. یا همه مون با هم یا هچ کدوممون. » بقیه هم با او موافقت می کنند و پیش استاد عادل می روند تا نظر او را بدانند. عادل با خوشحالی می گوید: «چیزی که از شاگردای من انتظار میرفت همین بود... رو خواسته تون پافشاری کنین و حت
3 سال پیش در تاریخ 1400/06/10 منتشر شده است.
682 بـار بازدید شده
... بیشتر