#Forced_to_love پارت 4 برای خوندن به کپ برید^_^

⚘Edit.bts.༆kimaida❈
⚘Edit.bts.༆kimaida❈
244 بار بازدید - 4 سال پیش - وارد خونه شدم تهیونگ رویه
وارد خونه شدم تهیونگ رویه کاناپه نشسته بو و داشت کتاب میخوند می خواستم برم بالا که گفت ÷قراره مهمون بیاد +کی ÷دوستام +خب ÷هیچی دیگه خدمتکارو مرخص کردم که تو غذا درست کنی +جانم؟!من درست کنم برو بینیم بابا ÷یاا مگه تو زنم نیستی من میخوام تو غذا بپزی + مگه کلفت گیر اوردی ÷ اگه بپزی اتاقتو جدا میکنمقطعا این خواسته ی من بود پس گفتم +خب باشه ولی به یه شرط تو هم باید کمکم کنی ÷من دارم کتاب میخونم +میبینم کور که نیستم به هر حال دوستای خودتن ÷اه باشه میام کمک +خب حالا چند نفرن ÷شیش +چی درست کنم ÷پیتزا اونا عاشق پیتزا هستن +باشه برم لباسامو عوض کنم بیام +تهیونگ تو موادو خرد کن ÷باشه تهیونگ وسایالرو برداشت شروع به خورد کردن کرد منم مشغول ورز دادن خمیر شدم بعد از چند دقیقه تهیونگ گفت که تموم شد ولی من هنوز داشتم خمیرو ورز میدادم ÷هی تو هنوز داری اونو درست میکنی بسه دیگه +نخیرم هنوز یه کمی مونده خمیرو بلند کردم و کف سینیه ماکروفر گذاشتم و میخواستم مرتبش کنم ولی هرکاری میکردم صاف نمیشد÷بزار کمکت کنم +نمیخواد ولی اون حرف گوش کن نبود از پشت اومد و دستشو رو دستم گذاشت از این حرکتش خشکم زده بود اون داره چیکار میکنه خیلی به من نزدیک بود +برو...کنار ÷چیه نمیشه به همسرم نزدیک بشم خواستم به طرف بچرخم که دستاش رو کمرم گذاشت کلا هنگ کردم زبونم بند اومده بود تا حالا هیچ پسری تا این حد به من نزدیک نبود بعد از چند لحظه به خودم اومدم +یااا ولم کن یه بار دیگه هم کلمه همسر رو تکرار کنی با همین چاقو تیکه تیکه ات میکنم ÷خیلی خشنی دستمو رو دستش گذاشتم و پسش زدم و ازش دور شدم +بسه دیگه به کارت برس بعد از درست کردن خمیر موادو برداشتم ولی... اومو اینا چرا اینجورین این دیگه چیه +تهیونگگگگ ÷بله +این چه نوع خورد کردن اینا که اندازه سرمن اخه ÷ چشه خیلیم خوبه+یا اخه این چیه خلی درشتن بیا درستشون کن ÷من دارم کار میکنم لطفا مزاحم نشو +ببین اخه چطوری خرد کردی وایسا بینم اصلا به من چه اونا دوستای توعن اگه گفتن چرا اینجوریه میگم خودت درستشون کردی از اشپزخونه امدم بیرون که تهیونگ با صدای بلند گفت ÷حالا چرا رفتی اگه بری دیگه خبری از اتاق نیستا +به جهنم به اتاق رفتم تا خودمو اماده کنم از پایین صدای تهیونگو شنیدم که داره غر میزنه به ساعت نگاه کردم ساعت ۷ بودم اوناهم احتمالا ساعت ۸ میومدن اینجا امیدوارم حداقل دوستاش مثل خودش بیشعور نباشن رفتم یه دوش ده دقیقه ای گرفتم امدم بیرون موهامو خشک کردم و یه میکاپ ساده انجام دادم یه تیشرت ابی با یه شلوار لیمویی پوشیدم و موهامو یک طرفه بافتم به طبقه پاین رفتم همین که پامو تو پزیرایی گذاشتم صدای زنگ خونه در اومد تهیونگ با عجله رفت و درو باز کرد صدای چند نفر میومد منم رفتم پیش تهیونگ وایسادم یکی یکی باهاشون احوال پرسی کردم ولیهمین که به نفر اخر رسید خشکم زد....... سلام بچه ها ببخشید دیر شد این پارت خیلی طولانی بود با نظرات و فالو و لایک کلی بهم انرژی بدید=) که از این فیک سرد نشم :(
4 سال پیش در تاریخ 1399/10/16 منتشر شده است.
244 بـار بازدید شده
... بیشتر