دکلمه عاشقانه از پریسا عزیزی/ چخبر یار( ۲)

دکلمه _ شعر ( ترکی و فارسی)
دکلمه _ شعر ( ترکی و فارسی)
271 بار بازدید - پارسال - چه خبر یار شنیدم که
چه خبر یار شنیدم که گرفتار شده ای دل سپردی و برای دگری یار شدی بعد دل کندنت از من دلت آرام گرفت خوب شد زندگیت یا که بدهکار شده ای تو خودت خواستی از قصه من پر بکشی... پس نگو کار خدا بود... ناچار شدی من در حد پرستش به تو دل بسته شدم من چه کرده بودم که تو اینگونه جفا کار شدی پشت کردی به من ای ناز غزال غزلم شیر را پس زدی و طعمه کفتار شدی مرگ دل نقطه آغاز فروپاشی هاست حیف و صد حیف که تو دیر خبر دار شدی...
پارسال در تاریخ 1402/05/21 منتشر شده است.
271 بـار بازدید شده
... بیشتر