پژمان صفری غزل خون ترین دل نوشته های یک شاعر
133 بار بازدید -
5 سال پیش
-
کتاب غزل خون
مانند دردی
کتاب غزل خون
مانند دردی که مداوا کردنی نیست
حرفی درون سینه دارم گفتنی نیست
هرچند چشم آیینه ی حال درون است
اما همیشه درد آدم خواندنی نیست
ماهی ، اگر که سالها در تنگ باشد
از خاطرش رویای دریا رفتنی نیست
ما را تمنای تماشا کردنش کشت
حالا که فرصت هست ، چشم دیدنی نیست
آتش به پر دارم ، چه سود از گریه ات شمع؟
دیگر گناه تو به گریه شستنی نیست
5 سال پیش
در تاریخ 1398/12/09 منتشر شده
است.
133
بـار بازدید شده