شکار صید #دکلمه#شعر#محمدخوش بین

2.7 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - دکلمه های شاعر محمد خوش
دکلمه های شاعر محمد خوش بین عاشقانه ها گم کرده راهی مسیرش سوی من بود ناخواسته در تیررس یک راهزن زن بود در تیررسم با ناز و ادا کرد گره ابرو آهسته و آرام به زمین کمان من بود بی دغدغه بی جنگ و نبردی دلم آرام در دام دوتا چشم، دو شمشیر زن بود خواستم از دامش بگریزم دلم اما کهنه سواری از نفس افتاده تن بود لرزید دلم مثل همان روزی که چشمم درزندان بیگانه به یک هموطن بود درگیر خیالات خودم بودم و او گفت: فکر کنم چایی تان افتاده از دهن بود.
3 سال پیش در تاریخ 1400/07/10 منتشر شده است.
2,766 بـار بازدید شده
... بیشتر