فیک شب مرگ و زندگی پارت ۴ قسمت اول

Manna
Manna
151 بار بازدید - 3 سال پیش - ا.ت:وای چرا فرار کردم باید
ا.ت:وای چرا فرار کردم باید برم از کوک معذرت خواهی کنم وای اگه اخراج شم چی تق تق کوک:کیه؟ ا.ت:منم قربان کوک:هان بیا تو ا.ت: اممم .....من میخواستم کوک:هیچی نگو اول من میگم چرا اونجوری گذاشتی رفتی ها(ها رو با داد گفت) ا.ت:اونجوری که سرم داد کشید انگار قلبم تیکه تیکه شد ازش ترسیده بودم بغضم شکست و با اشک گفتم ببخشید واقعا معذرت می‌خوام هق هق ولی حالم خوب نبود ببخشید هق هق کوک:او اشکالی ندارد گریه نکن اشکات رو پاک کن ببخشید داد زدم نباید این کار رو میکردم ببخشید ا.ت: با دست هاش اشکش رو پاک کرد و معذرت خواهی کرد کوک:حالا این دفعه اشکال ندارد میبخشمت دفعه بعدی تکرار نشه ا.ت:چشم تو ذهش«پسره پر رو اون باید از من معذرت خواهی میکرد که پاش رو از گیلیمش دراز تر کرد مجبوری بهم ویلون یاد بدی چرا باید برا یه خدمتکار خودت به زحمت بندازی(دختر این جا تشکرته/=نچ نچ نچ)تازه منم مقصر کرد پسره پر رو همینجوری داشتم فک میکردم که یادم به حرف های رجی افتادم حرف های رجی:روش دوم دلبری پسرا اینه که سعی میکنن دختره رو خرابکار جلوه بدن بعد ببخشنشون مثلاً این طوری می‌خوام بگم ما خیلی بخشنده ایم. یعنی پسره داره دلبری میکنه؟نه بابا فقط زیادی مغروره . شب ا.ت:خب شام رو هم درست کردم سه ساعت داشتم سوشی درست میکردم چون غذای گرونی بود خیلی وقت بود نخورده بودم سوشی های تو بشقاب هی چشمک میزدن نتونستم تحمل کنم یکی گذاشتم تو دهنم امممم به به به خیلی خوش مزه است سریع اون رو قورت دادم دادم و وسایل رو تو سینی چیدم تا ببرم واسه آقای جئون تق تق(علامت ا.ت:٫ علامت کوکی:؛) ؛کیه ٫منم قربان غذاتون آماده است ؛بیا تو ؛......... ٫چیزیه قربان؟ ؛اره من از سوشی بدم میاد میشه یه چیز دیگه درست کنی ٫بله حتما چی دوست دارین درست کنم ؛یه نودل بپزی کافیه ؛چشم الان آماده میکنم نیم ساعت بعد ٫بفرمایید قربان ؛تو نودل پیاز ریختی؟ ٫انتضار داشتین نودل رو بدون پیاز درست کنم:-| ؛ببرش الان از بیرون پیتزا سفارش میدم ٫چشم بازم معذرت می‌خوام ؛رقتی درم پشت سرت ببند ٫چشم ا.ت: پسره پر رووووووو عصاب نزاشت واسم سه ساعت واسش سوشی درست کردم به جای تشکر گفت که نمی‌خواد خودم خوردم چشمش هم در آد بازم چهار ساعت نودل پختم گفت دوست نداره وقتی هم که ازش معذرت خواهی کردم گفت رفتم درم ببندم بیشعور پسره ی لوس بی همه چیز مغرور اه اه حالم به هم خورد آخه این چه زندگی عه من دارم از بچه گی از دست این و اون کتک می‌خوردم به خاطر چی به خاطر این که یه لک کوچیک روی پله بود زمان هایی که مینداختنم تو انباری تاریک چند روز بدون آب و غذا واقعا که از یه بچه ۱۰ ساله چه انتظاری داشتن از بس کتکم میزدن که بیهوش میشدم مجبورم میکردن پاهام رو جفت کنم بعدش کمرم رو خم کنم وقت هایی که با سنگ میزدنم همه اون خاطرات تلخ باید خودم رو خلاص میکردم تنها دلیلی که خودم رو نمیکشم برادرم بود حالم بد بود که قرص می‌خوردم مشکل روانی داشتم الآنم اعصابم خورد بود یه دونه از قرص هام رو خوردم یکم آروم تر شدم لباس هام رو پوشیدم برم خونه ا.ت:با من کاری نداریم قربان کوک:کجا میری ا.ت:خب میرم خونم بکپم دیگه کوک:تو باید اینجا بمونی اگه نصف شب کارت داشتم چی همین جا میمونی ا.ت:چشم این اواخر حالم بد تر شده بود مجبور بودم قرص های قوی تری مصرف کنم (تو ذهنش) ا.ت در رو بست و رفت سمت پله ها قرص های جدیدی که میخورد عوارض بیشتری داشتن به خاطر همین سر گیجه شدیدی گرفته بود الآنم که عصابش به هم ریخته بود بیشتر ا.ت: داشتم از پله ها میرفتم پایین که سرگیجه خفیفی گرفتم یه لحظه دستم رو بردم و به نرده تکیه دادم سرگیجه ام بیشتر شد به زور تونستم دو سه تا پله بیام پایین حالا حالت تهوع هم بهش واقعا حالم خیلی بد بود نزدیک بود از اون ور نرده پرت شم پایین که دو تا دست دور کمرم حس کردم پولی نتونستم شریاط رو تجزیه تحلیل کنم بعدش هیچی حس نکردم کوک یکم ناراحت شده بود نمیدونست چرا اون رفتارا رو با ا.ت کرده به هر حال اینجا مال اون بود و اون واسه خدمتکاری نیومده بود عذاب وجدان گرفته بود و عمه اش هم ا.ت رو به اون سپرده بود و رفته بود تا به یکی از کارای شرکتشون توی آمریکا برسه و بار عذاب وجدانش سنگین تر شده بود رفت تا به ا.ت بگه که بره تو اتاقی که براش آماده کردن بخوابه اما وقتی در اتاقش رو باز کرد دید که ا.ت حالش بده میخواست بره کمک کنه ولی خب اون خجالتی تر از این بود که بره جلو و لمسش کنه بهش کمک کنه تا بره پایین ولی آخرش رفت تا کمکش کنه ولی ا.ت نزدیک بود از اون طرف نرده بیفته زمین سریع عجله کرده کرد تا بگیرتش آخر هم موفق شد و سریع با دو تا دستاش کمر باریک ا.ت گرفت ولی اون بیهوش شده بود ا.ت رو روی کاناپه خوابوند و سریع به دکتر زنگ زد و دکتر اومد - دکتر چرا اینطور شده؟.......
3 سال پیش در تاریخ 1400/07/20 منتشر شده است.
151 بـار بازدید شده
... بیشتر