داستان حضرت داود و مبارزه اش با جالوت غول پیکر

حضرت داوود در سرزمینی بین مصر و شام دیده به جهان گشود، او از نوادههای حضرت یعقوب است، پدرش «ایشا» نام داشت. او صد سال عمر كرد، كه چهل سال از آن را حكومت نمود. حضرت داوود بسیار خوش صوت بود، به طوری كه وقتی صدایش به مناجات بلند میشد، پرندگان به سوی او میآمدند و حیوانات وحشی گردن میكشیدند تا صدای دلنشین او را بشنوند، جالوت حکمران قوم آمالیکا که تو منطقه ای بین مصر و شام زندگی میکردند قوم بنی اسرائیل رو تحت کنترل خودش در میاره چیزی که خیلی درباره این حکمران قابل توجه بود ظاهر و هیکل بزرگش بود حکمرانان غربی به او اسم حکمران غول پیکر رو دادند. جالوت به طور کلی حدود سه متر قد داشته و با قوم بنی اسرائیل سر جنگ داشته و شهرهای یهودی ها رو غارت و زن ها و بچه هاشون رو به اسارت میگیره و بنی اسرائیل رو شکست میده. حضرت داوود مستقیم به میدون نبرد راه میفته حضرت داوود مثل هر جنگجوی دیگه ای زره به تن و شمشیری به دست نداشت بلکه فقط یک فلاخن تو دست و سه تا سنگ هم تو جیبش داشت حضرت داوود بدون هیچ ترسی دعوت به جنگ جنگجوی غول پیکر رو قبول میکنه جالوت دیو پیکر وقتی نور ایمان رو توی چشم های داوود جسارت رو توی صورتش و هیکل نحیفش میبینه قهقه های بلندتری میزنه. حضرت داوود سنگ های توی کف دستش رو با دقت انتخاب میکنه و همراه با دعا و آرامش طوری که گویی درست برای همین لحظه به دنیا اومده فلاخن رو آماده میکنه و بعد چشم هاش رو روی پیشونی جالوت متمرکز میکنه و فلاخم رو رها میکنه صدای سوت تو هوا بلند میشه و بعد صدای یک برخورد سنگین بر پیشونی و بعد هم افتادن بدن غول پیکر جالوت با صدای بلند رو روی زمین تصور کنید. بعد افتادن جالوت حضرت داوود به طرف جالوت میره و با شمشیر جالوت، جالوت رو به جهنم واصل میکنه.

• #مذهبی
• #بنی_اسرائیل
• #اسرائیل
• #حضرت_داود
• #جالوت
• #طالوت