داستان عبرت انگیز دزد انار

331 بار بازدید - 3 سال پیش - داستان شخصی که پدرش باغ
داستان شخصی که پدرش باغ انار داشت، در زمان کودکی دید کارگری در باغ انار ها را میچیند و دزدی می کند، در آخر روز، زمانی که کارگران می رفتند، به پدر گفتم او دزد است... پدرم یک سیلی به من زد و گفت من به او گفته ام، بعد که کارگران رفتند، پدرم به من گفت: عابروی یک انسان خیلی مهم است و دارای ارزش بسیاری است، و از من دلجویی کرد... ----------- گزیده ای از کافه پرسش کارشناس: دکتر سید ضیاء شهیدی مجری علی یاوری --------- پل های ارتباطی : /https://www.instagram.com/beitolabbastv www.beitolabbas.tv https://www.telegram.me/beitolabbastv
3 سال پیش در تاریخ 1400/09/28 منتشر شده است.
331 بـار بازدید شده
... بیشتر