مینی فیک ( همیشه اسون نیست! ) پارت ۱

BTS_merry.m
BTS_merry.m
1.1 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - مینی فیک : همیشه اسون
مینی فیک : همیشه اسون نیست! نویسنده : merry.m ژانر : رمانتیک _ هپی اند _کمی اکشن خونه ی جدید و دردسر های جدید و البته مدرسه ی جدید ! از جابه جاییه یهویی منتفر بودم محله ی جدید عجیب بود.. همیشه ساکت و تاریک ! به ندرت میتونستی صدایی بشنوی . بر خلاف اروم بودنش همسایه های خونگرمی داشت ! بخاطر همین عجیب بود :/ روز اول مدرسه بود لباسای جدیدم رو پوشیدم و موهامو بالا بستم . مدرسه ی قشنگی بود نوساز و بزرگ ! اما در مورد دانش اموزاش... نمیخوام زود تصمیم بگیرم گوشه ی حیاط نشستم و به بقیه نگاه میکردم از اکیپ هایی که هر کدوم مشغول حرف زدن بودن خوشم میومد :) باحال بود اما اکیپ چهار نفریی که فقط پسر بودن توجهمو جلب کرد اونا بلند میخندیدن به نظر ادمای خوبی میومدن تا اینکه یکی از دخترا پاش به صندلیه پسرا گیر کرد و ابی که دستش بود روی یکی از پسرا ریخت ! اون بلند شد و سر دختر داد های بلندی میزد، اونو تهدید میکرد و در اخر محکم پرتش کرد روی زمین.. اون دختر بدی نبود کاری هم نکرده بود چرا اینطور باهاش رفتار کرد؟ سریع رفتم سمتش بلندش کردم لباساشو تکوندم تا خاکش بره ! اون ترسیده بود ا/ت : تو نباید از اینا پترسی ! دختر : مرسی که کمکم کردی.. جونگ کوک : خودش میتونست پاشه ولی حیف که اُرزه همون کارم نداره ا/ت : فقط یک اب ریخت روت سم که نیس :/ جونگ کوک : هه تو باید جوجه جدیده ی کلاس بی باشی؟ مثل اینکه خیلی از دردسر خوشت میاد ! اونم تو روز اول.. یا همین الان معذرت خواهی میکنی یا... معاون : همین الان تمومش کنید. با هردو تونم ! رفتیم سر کلاسامون تازه متوجه شدم که اون دختر هم کلاسیه منه . وقتی منو دید اومد و بغلم نشست ! داشا : اسم من داشاست اسم تو چیه؟ ا/ت : اااا من ا/تم :) داشا : خوشبختم ا/ت : همچنین داشا : دانش اموز جدیدی؟ ا/ت : اهوم (ᴗ) داشا : خیلی مواظب کوک باش اون بچه پولدار مدرسس. باباشم اقای جئون مدیر مدرسس ! ا/ت : مدیر؟ داشا : اره پسرش دستور بده اخراجی دختر ! حواستو جمع کن ا/ت : کاری نمیتونه بکنه.. کلاس شیمی رو تموم کردیم و برای تایم استراحت با داشا به حیاط رفتیم ایندفعه خبری از کوک نبود . داشا : اخ..کتابمو پشت حیاط جا گذاشتم ! ا/ت : من برات میارمش :) داشا : مرسی رفتم پشت حیاط و کتاب داشا رو پیدا کردم خم شدم و برش داشتم جونگ کوک : اوه جوجه کوچولو؟ اینجایی؟ ا/ت : یک.. من جوجه نیستم دو من کوچولو نیستم ! جونگ کوک: هستی ا/ت : نیستم جونگ کوک : خیلی خب با من کل کل نکن ! داشتم دنبالت میگشتم.. ا/ت : دنبال من؟ برای چی؟ جونگ کوک : اااا بابت کار صبح معذرت میخوام :) میدونستم اون هم میتونه مهربون باشه شاید اون قابل تعقیر بود اون قلب مهربونی داشت. ایا اون میتونست تعقیر کنه؟ من قطعا تو این راه کمکش میکنم :) شاید این شروع یک دوستیه خوب بود دوستیه بین خیر و شر ´・ᴗ・` End of part 1 دیده شدن این تصور کن در هر کانال و یا چنلی به غیر از کانال اپارات BTS_merry.m اصکی حساب میشود » لایک و کامنت فراموش نشه
3 سال پیش در تاریخ 1400/05/02 منتشر شده است.
1,173 بـار بازدید شده
... بیشتر