سماع درویش و دامن آلودۀ خلیفه

شمس تبریزی و مولانا
شمس تبریزی و مولانا
44 بار بازدید - 2 سال پیش - شیخ گفت: خلیفه منع کرده
شیخ گفت: خلیفه منع کرده است از سماع کردن. درویش را عقده‌ای شد در اندرون و رنجور افتاد. طبیب حاذق را آوردند نبض او گرفت، این علّت‌ها و اسباب مرض که خوانده بود هیچ ندید. درویش وفات یافت. طبیب بشکافت گور او را و سینۀ او را و از اندرون، آن عقده را برون آورد، همچون عقیق بود. آن را به وقت حاجت بفروخت. دست به دست رفت به خلیفه رسید. خلیفه آن را نگین انگشتری ساخت، می‌داشت در انگشت. روزی در سماع فرونگریست، جامه آلوده دید از خون. چون نظر کرد هیچ جراحتی ندید. دست بُرد به انگشتری, نگین را دید گداخته. خصمان را که فروخته بودند بازطلبید تا به طبیب برسید، طبیب احوال بازگفت. ره ره چو چکیده خون ببینی جایی پی بر که به چشم من برون آرد سَر مقالات شمس تبریزی تصحیح اشرفی و جمال‌پور، ص: 76
2 سال پیش در تاریخ 1401/09/29 منتشر شده است.
44 بـار بازدید شده
... بیشتر