مولوی خوانی:اوست نشسته در نظر...
0 بار بازدید -
5 سال پیش
-
آمدهام که سر نهم، عشق
آمدهام که سر نهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی ،نی شکنم، شکر برم
آمدهام چو عقل و جان، از همه دیدهها نهان
تا سوي جان و دیدگان، مشعلهٔ نظر برم
آمدهام که ره زنم، بر سر گنج شه زنم
آمدهام که زر برم، زر نبرم، خبر برم
گر شکند دل مرا، جان بدهم به دلشکن
گر ز سرم كله برد، من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم؟
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برم؟
آنکه ز زخم تیر او کوه شکاف میکند
پیش گشاد تير او، وای اگر سپر برم
5 سال پیش
در تاریخ 1398/12/25 منتشر شده
است.
0
بـار بازدید شده