کاش می شد لحظه ای پرواز کرد - دکلمه مهدی ویسی

مهدی ویسی
مهدی ویسی
56 بار بازدید - پارسال - کاش میشد لحظه ای پرواز
کاش میشد لحظه ای پرواز کرد حرفهای تازه را آغاز کرد کاش میشد خالی از تشویش بود برگ سبزی تحفه ی درویش بود کاش تا دل می گرفت و می شکست عشق می آمد کنارش می نشست کاش با هر دل دلی پیوند داشت هر نگاهی یک سبد لبخند داشت کاش لبخند ها پایان نداشت سفره ها تشویش آب و نان نداشت کاش می شد ناز را دزدید و برد بوسه را با غنچه هایش چید و برد کاش دیواری میان ما نبود بلکه میشد آن طرف تر را سرود کاش من هم یک قناری میشدم در تب آواز جاری میشدم بال در بال کبوتر میزدم آن طرفتر ها کمی سر میزدم با پرستو ها غزل خوان میشدم پشت هر آواز پنهان میشدم کاش هم رنگ تبسم می شدم در میان خنده ها گم می شدم آی مردم من غریبستانیم امتداد لحظه ای بارانیم شهر من آن سو تر از پرواز هاست در حریم آبی افسانه هاست شهر من بوی تغزل می دهد هر که می آید به او گل میدهد دشت های سبز وسعت های ناب نسترن نسرین شقایق آفتاب باز این اطراف حالم را گرفت لحظه ی پرواز بالم را گرفت می روم آن سو تورا پیدا کنم در دل آینه جایی وا کنم
پارسال در تاریخ 1402/05/15 منتشر شده است.
56 بـار بازدید شده
... بیشتر