سریال دکتر معجزه گر قسمت ۷۳

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
666 بار بازدید - 3 سال پیش - سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 73
سریال دکتر معجزه‌گر قسمت 73 دوبله فارسی آدرس کانال مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC-Bs... داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک می‌شوند؟ عادل می‌رود؟ https://youtu.be/TXkOxCPDdOE داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 پلیس ها آمده اند تا قاتل را با خود ببرند. تانژو همچنان نگران است و فکر میکند که او نقشه ای دارد. هنگامی که میخواهند قاتل را به ماشین منتقل کنند، او که از قبل دستانش را باز کرده است، ناگهان بلند شده و اسلحه پلیس را از کمرش برمیدارد و علی را به نشانه تهدید بغل میکند و اسلحه را روی سر او می‌گذارد. علی شوکه شده و جو متشنج می شود. همه سعی دارند علی را از دست قاتل نجات دهند. قاتل با عصبانیت فریاد می زند که نگذاشتند تغییر کند و تلاش کند که آدم خوبی بشود. همه سعی دارند قاتل را آرام کنند. تانژو می‌گوید که حدس می زند او قصد خودکشی داشته باشد. پلیس ها چند بار به قاتل اخطار می‌دهند و در نهایت به او شلیک میکنند و او را میکشند. تانژو و فرمان سریع قاتل را به اتاق عمل می برند تا از اعضای بدن او برای پیوند استفاده کنند. نازلی سراغ جم می رود و به او توضیح میدهد که قاتل به خاطر او جانش را داده تا آدم خوبی باشد و به جم کبد بدهد. جم راضی به عمل می شود. نازلی سریع او را برای جراحی آماده میکند. تانژو به دمیر خبر میدهد که برای ذرات قلب پیدا شده و او را برای عمل آماده کنند. حال رزان بد می شود. دمیر سریع او را آماده میکند و به اتاق عمل می برد. عادل علی را به اتاقش می برد تا او را آرام کند. او نگران علی است که به خاطر حادثه حالش بد نشود. علی می‌گوید که خوب است. سپس به عادل می‌گوید که با نازلی دوست شده و او را برای شام بیرون برده است، اما خوب پیش نرفته است. عادل از اینکه آنها دوست شده اند خوشحال می شود. سپس می‌گوید که لازم نیست سخت بگیرد و می‌توانند با هم در خانه باشند. بعد از عمل، حال رزان خوب است و شوهرش کنار او نشسته است. دمیر به رزان خبر میدهد که همکارش با او کار فوری داشته است. رزان می‌گوید که وقت برای کار زیاد است و حالا میخواهد با شوهرش وقت بگذارند. شوهرش از حرف او خوشحال می شود. حال جم نیز خوب است و فرمان به او رسیدگی می‌کند. علی با نازلی صحبت میکند و از او میخواهد که شب به خانه او برود تا با هم فیلم ببینند. نازلی قبول میکند و علی خوشحال می شود. کیویلجیم پیش بلیز می رود و از او میخواهد که در ازای نیاوردن بچه، نصف بیمارستان را به او بدهد. بلیز عصبانی می شود و قبول نمیکند. او از اینکه کیویلجیم اهمیتی به بچه نمی‌دهد و فقط به خاطر مقاصد مالی او را به دنیا می آورد عصبی است. گولین و گولر و آچلیا متوجه رابطه عادل و سلوی می شوند،اما چیزی به رویشان نمی آورند تا کمی آنها را اذیت کنند. فرمان پیس کیویلجیم می رود و استعفای خودش را به او میدهد. کیویلجیم متعجب شده، اما با خونسردی قبول میکند. فرمان به او هشدار میدهد که بقیه نیز استعفا خواهند داد و بیمارستان از دکترهای خوب خالی می شود و او باید دوباره سالها تلاش کند تا بتواند آنجا را قوی کند. او با این کار در مورد به دنیا آوردن بچه کیویلجیم را تهدید می‌کند. سپس می رود. کیویلجیم عصبی شده و برگه را پاره میکند. شب نازلی به خانه علی می رود و با هم فیلم تماشا می‌کنند. علی به نازلی می‌گوید که میخواهد او را با کسی آشنا کند. سپس به اتاقش می رود و عکس احمد، برادرش را می آورد و مقابل نازلی می‌گیرد. او نازلی را به احمد معرفی کرده و می‌گوید که دوست دختر اوست. نازلی نیز خودش را به عکس احمد معرفی میکند. سپس با عشق به علی نگاه میکند.
3 سال پیش در تاریخ 1400/02/26 منتشر شده است.
666 بـار بازدید شده
... بیشتر